علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه
علویون

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

باید کاری کرد رژیم صهیونیستی از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند...

باید کاری کرد رژیم صهیونیستی از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند
 روز به‌روز آمادگی‌ها و ذخایر قدرت را در غزه افزایش دهید

حضرت آیت الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: جریان مقاومت باید روز بروز بر آمادگی‌های خود بیفزاید و ذخایر قدرت را در داخل غزه افزایش دهد.

باید کاری کرد رژیم صهیونیستی از طرف ساحل غربی احساس نگرانی کند/ روز به‌روز آمادگی‌ها و ذخایر قدرت را در غزه افزایش دهید

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (پنج‌شنبه) در دیدار آقای رمضان عبد الله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، با اظهار خرسندی فراوان از پیروزی غزه‌ی مقاوم در جنگ ۵۱ روزه و اظهار عجز رژیم صهیونیستی در برابر مردمی محاصره شده، این پیروزی بزرگ را مصداق «وعده نصرت الهی» و بشارت دهنده تحقق پیروزی‌های بزرگ‌تر خواندند و تأکید کردند: جمهوری اسلامی و مردم ایران به پیروزی و ایستادگی شما افتخار کردند و امیدواریم سلسله پیروزیهای مقاومت تا پیروزی نهایی ادامه یابد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای، جنگ ۵۱ روزه و مقاومت منطقه‌ی کوچک غزه با جمعیت و امکانات محدود در مقابل یک رژیم بی‌رحم و نیروی نظامی مجهز به انواع امکانات و پشتیبانی را، یک مسئله مهم و حیرت آور خواندند و افزودند: طبق محاسبات و تحلیلهای عادی، رژیم صهیونیستی می‌بایست با برخورداری از چنین امکاناتی در همان چند روز اول کار را تمام می‌کرد اما در نهایت، هم در دستیابی به اهداف خود اظهار عجز کرد و هم تسلیم شروط مقاومت شد.

رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به وعده‌های الهی برای یاری مجاهدان، افزودند: همراهی شگفت انگیز مردم با مقاومت و خسته نشدن از بمباران بی‌وقفه دشمن و کشتار بی‌رحمانه بیش از ۲ هزار نفر از جمله تعداد زیادی از زنان و کودکان، چیزی جز لطف و کمک الهی نبود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: تحقق وعده الهی در این صحنه نشان می‌دهد که این وعده‌ها در صحنه‌ای وسیع‌تر نیز محقق خواهد شد و اراده الهی بر این تعلق گرفته است که مسئله فلسطین را به دست شما به نتیجه برساند.

ایشان در ادامه، لزوم مراقبت در مقابل توطئه‌های پیچیده دشمن علیه مقاومت را مورد اشاره قرار دادند و از همین زاویه، بر دو راهبرد مهم تأکید کردند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به بعید نبودن احتمال تکرار تجاوزات رژیم صهیونیستی، خاطرنشان کردند: جریان مقاومت باید روز بروز بر آمادگی‌های خود بیفزاید و ذخایر قدرت را در داخل غزه افزایش دهد.

رهبر انقلاب اسلامی در بیان راهبرد دوم، برنامه‌ریزی برای همراه شدن بخش ساحل غربی فلسطین در رویارویی با رژیم اشغالگر را یک پروژه اساسی برشمردند و تأکید کردند: جنگ با رژیم صهیونیستی، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانیهایی را که از ناحیه غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پایان، شرایط منطقه را بسیار پیچیده خواندند و افزودند: البته چشم انداز تحولات، چشم انداز روشن و خوبی است و امیدواریم خداوند متعال همه ما را به آنچه که صلاح امت اسلامی و فلسطین و خنثی کننده توطئه‌های دشمن است، راهنمایی کند.

در این دیدار، آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین نیز ضمن ابراز خرسندی از سلامتی رهبر معظم انقلاب گفت: همه‌ی برادران مقاومت و جهاد اسلامی، برای سلامتی و عافیت جنابعالی در هر نماز دعا کردند و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که همراه با شما نماز را در مسجدالاقصی بخوانیم.

وی با بیان گزارشی از جنگ ۵۱ روزه و تبریک این پیروزی عزت آفرین به رهبر معظم انقلاب، گفت: یقیناً این پیروزی در سایه‌ی حمایت‌های جمهوری اسلامی حاصل شد و اگر کمک‌های موثر و راهبردی ایران نبود، امکان مقاومت و پیروزی در غزه فراهم نمی‌شد.

رمضان عبدالله افزود: پیروزی مقاومت در غزه، در حقیقت پیروزی ملت فلسطین است و برغم صدمات شدید مردم در این جنگ نابرابر، همراهی، صبر و مقاومت آنان، مثال‌زدنی است.

آقای رمضان عبدالله همچنین بیانات رهبر معظم انقلاب در جریان نبرد ۵۱ روزه و تأکید بر ضرورت تسلیح کرانه باختری برای مقابله با جنگ افروزیهای رژیم صهیونیستی را موضوعی راهبردی و راه حلی مؤثر خواند که موجب تقویت روحیه و توان مضاعف مجاهدان شده است.

دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به وعده برخی کشورها برای بازسازی غزه نیز گفت: ما به این وعده‌ها امید چندانی نداریم و برای جبران خسارات ناشی از تهاجم رژیم صهیونیستی امیدمان فقط به خداست.
 

منبع : فرهنگ نیوز

دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرد...

دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرد

دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، وکیل آیت الله شیخ نمر النمر اعلام کرد که دادگاه جنایی عربستان حکم اعدام تعزیری شیخ نمر را صادر کرده است.
 
 برادر و وکیل مدافع آیت الله نمر النمر که در جلسه دادگاه وی حضور داشتند صدور حکم اعدام تعزیری را تایید کرده‌اند.
 
روزنامه سعودی عکاظ نیز لحظاتی پیش صدور این حکم را تائید کرد و نوشت: دادگاه جنایی ریاض لحظاتی پیش طی حکمی بدوی حکم اعدام تعزیری شیخ نمر النمر را صادر کرد.
 
از نظر حقوقی، حکم بدوی حکمی است که از سوی دادگاه مقدماتی صادر می‌شود و معمولا حکم قابل اعتراض است و حکم اعدام نیز قطعا قابل اعتراض خواهد بود.
 
حکم تعزیری در عربستان به آن دسته از احکامی گفته می‌شود که شرع برای آن میزانی را مشخص نکرده است اما دست قاضی باز گذاشته  است تا با توجه به وضعیت و سوابق  متهم، حکم مجازات را صادر کند.
 
دادستان کل عربستان در ۲۵ ماه مارس گذشته خواستار اجرای حکم حد محاربه در حق آیت‌الله شیخ نمر النمر به‌ اتهامات باطلی همچون شعله‌ور کردن فتنه مذهبی، دیدار با افراد تحت پیگرد، تشویق به قتل شهروندان و نیروهای امنیتی و تخریب مساجد طی خطبه‌های نماز جمعه، شد.
 
سازمان حقوق بشر نیز درخواست اعدام شیخ نمر از سوی دادستانی کل عربستان را خطرناک اعلام کرده و تأکید داشته است که اعدام‌ها در عربستان مغایر با ارزش‌ها و قوانین بین المللی هستند.
 
شیخ نمر برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ در بازگشت از بحرین و به‌دلیل مشارکت در همایش بین‌المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
 
مقامات عربستانی اعلام کرده بودند که النمر از حکومت عربستان خواسته است که به وضعیت "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوه‌های آموزش و تدریس کنونی را تغییر داده یا لغو کند.
 
شیخ نمر النمر برای دومین بار در تاریخ ۲۳ آگوست ۲۰۰۸ میلادی در شهر "القطیف" به‌اتهام تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
 
نهم جولای سال ۲۰۱۲ میلادی بود که «شیخ نمر آل‌نمر»، روحانی برجسته شیعی پس از تعقیب و حمله مسلحانه نیروهای امنیتی رژیم سعودی به خودرویی که در آن قرار داشت و او را به منزلش می‌برد، از ناحیه ران زخمی شد.
 
پس از دستگیری شیخ نمر اعتراضات مردمی زیادی در مناطق شرق عربستان انجام شد. شیعیان بلافاصله به خیابان‌ها ریختند و نیروهای امنیتی رژیم سعودی به‌شدت آنها را سرکوب کردند، به‌گونه‌ای که تنها در روز اول بازداشت سه نفر از معترضان کشته شدند.
 
با این حال اعتراض گروه‌های مختلف مخالف حکومت ادامه پیدا کرد و آنها به رژیم سعودی نسبت به هرگونه آزار و اذیت شیخ نمر هشدار دادند.
 
                                                                      ***نگاهی به فعالیت سیاسی رهبر شیعیان عربستان***
                                                     شیخ نمر النمر؛ مقاومت دوساله در زندان‌های آل‌سعود و حمایت‌های مردمی از او
نهم جولای سال ۲۰۱۲ میلادی بود که «شیخ نمر آل‌نمر»، روحانی برجسته شیعی پس از تعقیب و حمله مسلحانه نیروهای امنیتی رژیم سعودی به خودرویی که در آن قرار داشت و او را به منزلش می‌برد، مورد بازداشت قرار گرفت.
 
به گزارش تسنیم، شیخ "نمر باقر النمر" یکی از روحانیون برجسته شیعیان عربستان است که در سال ۱۳۷۹ هجری قمری مصادف با ۱۹۶۸ میلادی، در شهر "العوامیه" در استان القطیف و در شرق عربستان چشم به جهان گشود.
 
وی در یک خانواده مذهبی اهل علم که علمایی همچون  "آیت‌الله شیخ محمدبن ناصر النمر" از چهره‌های شاخص آن بود به دنیا آمد.
 
شیخ نمر النمر تحصیلات مقدماتی خود را در شهر العوامیه به پایان رساند و در سال ۱۴۰۰ هجری قمری مصادف با ۱۹۸۹ میلادی، جهت تکمیل تحصیلات حوزوی خود به ایران مهاجرت کرد.
 
وی دوره کتاب‌های اصولی همچون "اصول" المظفر، "رسائل" شیخ انصاری و "کفایة" آخوند خراسانی را گذرانده و در علم فقه نیز "مکاسب" شیخ انصاری، "اللمعة الدمشقیه" نوشته شهید اول، "جامع المدارک" خوانساری و "مستمسک العروة الوثقى" سید حکیم و دیگر کتاب‌های فقهی را مطالعه کرد.
 
او پس از ۱۰ سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، به سوریه سفر کرده در حوزه علمیه حضرت زینب(ع) به ادامه تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداخت.
 
شیخ نمر همچنین سال‌ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم(عج) در تهران و سوریه را به‌عهده داشت؛ وی در حوزه‌های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب‌هایی همچون کتاب "اللمعة الدمشقیة"، "جامع المدارک"، "مستمسک عروة الوثقى" و "الحلقات" شهید سید محمدباقر صدر پرداخت.
 
او پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی "الإمام القائم(عج)" را در استان العوامیه تأسیس کرد و این خود سنگ‌بنای "مرکز اسلامی" در سال ۱۴۲۲ هجری قمری مصادف با ۲۰۱۱ میلادی بود.
 
شیخ نمر علاوه بر فعالیت‌های مذهبی معمول خود مانند خطبه‌سرایی و آموزش و ترویج آموزه‌های اسلامی بر اساس اصول شیعی، اهتمام ویژه و مداومی به حقوق سیاسی و حقوق بشر داشته و جسارت وی میان تمامی فعالان و مخالفان داخلی رژیم آل‌سعود بی‌نظیر و زبانزد عام و خاص بوده است.
 
وی همواره به‌صورت آشکار از فساد و استبداد و دیکتاتوری نظام سیاسی آل‌سعود انتقاد و همگان را به اصلاح و تحکیم پایه‌های آزادی و انتقال قدرت و نیز موافقت با تأسیس احزاب دعوت می‌کرد.
 
از جمله دیگر اقدامات شیخ نمر المنر که منجر به خشم آل‌سعود و بازداشت خشونت‌بار وی شد ترویج تحول‌خواهی و اصلاح‌طلبی و اعتراض مسالمت آمیز و مخالفت با اشکال مختلف خشونت و همچنین مبارزه با تفرقه‌گرایی و ترویج گرایشات مذهبی و نژادپرستی و نیز مقابله با تفرقه و دودستگی مذهبی میان اهل‌سنت و شیعیان از سوی او بود.
 
آیت‌الله شیخ نمر النمر مرد جنجال برانگیز استان الشرقیه عربستان همواره با اشاره به فساد حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس خواستار مبارزه با فاسدین و ظالمان شده است، وی همچنین خواستار مبارزه با خاندان حاکم در عربستان و بحرین شد.
 
وی به ارث بردن تاج و تخت در میان حاکمان کشورهای عربی را غیرشرعی خوانده و مشروعیت دست به دست شدن پادشاهی در عربستان را زیر سؤال برده بود، او همچنین آل‌سعود و آل‌خلیفه را پیروی انگلیس دانسته بود.
 
طی سال‌های گذشته شیخ نمر به‌دلیل به چالش طلبیدن نظام حاکم در عربستان و صراحت در مطرح کردن مطالب و انتقادات خود و همچنین توصیف کردن آل‌سعود به فساد، کفر، ظلم و موارد دیگر همواره منبع اصلی نگرانی‌های آل‌سعود بوده است.
 
شیخ نمر برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ در بازگشت از بحرین و به‌دلیل مشارکت در همایش بین‌المللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
 
مقامات عربستانی اعلام کرده بودند که النمر از حکومت عربستان خواسته است که به وضعیت "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوه‌های آموزش و تدریس کنونی را تغییر داده یا لغو کند.
 
شیخ نمر النمر برای دومین بار در تاریخ ۲۳ آگوست ۲۰۰۸ میلادی در شهر "القطیف" به‌اتهام تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
 
نهم جولای سال ۲۰۱۲ میلادی بود که «شیخ نمر آل‌نمر»، روحانی برجسته شیعی پس از تعقیب و حمله مسلحانه نیروهای امنیتی رژیم سعودی به خودرویی که در آن قرار داشت و او را از به منزلش می‌برد، مورد بازداشت قرار داد.
 
به‌دنبال این حمله خودروی شیخ نمر به دیوار یکی از منازل برخورد می‌کند و خود شیخ نیز از ناحیه ران پا زخمی می‌شود تا پس از آن نیروهای امنیتی سعودی وی را بار دیگر بازداشت و او را در بیمارستان نیروهای امنیتی ریاض بستری کنند.
 
پس از دستگیری شیخ نمر اعتراضات مردمی زیادی در مناطق شرق عربستان انجام شد. شیعیان بلافاصله به خیابان‌ها ریختند و نیروهای امنیتی رژیم سعودی به‌شدت آنها را سرکوب کردند، به‌گونه‌ای که تنها در روز اول بازداشت سه نفر از معترضان کشته شدند.
 
با این حال اعتراض گروه‌های مختلف مخالف حکومت ادامه پیدا کرد و آنها به رژیم سعودی نسبت به هرگونه آزار و اذیت شیخ نمر هشدار دادند.
 
این روحانی شیعه سرشناس عربستانی ازسوی رژیم سعودی به اتهاماتی از قبیل «فتنه انگیزی» و «دعوت به برهم زدن وحدت ملی» متهم است، به همین دلیل دادگاه ویژه کیفری ریاض در ۲۶ مارس سال جاری میلادی رسیدگی به پرونده وی را آغاز کرد درحالی که وی امکان ایستادن روی پا را نداشت و با صندلی چرخدار در دادگاه حاضر شد.
 
دادستان سعودی در همان اولین جلسه محاکمه این روحانی شیعه خواستار اجرای اشد مجازات یعنی «اقامه حد محاربه» یا «قتل تعزیری» علیه وی شده بود.

آیت‌الله خامنه‌ای چند بار و چگونه به زندان رفت؟

آیت‌الله خامنه‌ای چند بار و چگونه به زندان رفت؟

بر هم زدن امنیت ملی و تشویش و تحریک مردم به مبارزه با حکومت شاه اعلام می‌شد و اغلب به دلیل نداشتن و نیافتن هیچ مستند محکمه‌پسندی، به‌ویژه در بازجویی‌ها، ایشان روزها و ماه‌ها در بازداشت غیرقانونی به سر می‌بردند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، مبارزات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای، همراه با نهضت امام خمینی، علیه سیاست‌های ضداسلامی و آمریکاگرای حکومت پهلوی، از سال ۱۳۴۱ در قم آغاز شد و تا زمان پیروزی انقلاب، با وجود تمام فرازونشیب‌ها، تعقیب‌وگریزها، زندان‌ها، شکنجه‌ها و تبعیدها، استمرار یافت. آیت‌الله خامنه‌ای در جریان مبارزات با رژیم طاغوت، شش نوبت دستگیر و زندانی شدند. در هر شش نوبت، علت دستگیری ایشان، بر هم زدن امنیت ملی و تشویش و تحریک مردم به مبارزه با حکومت شاه اعلام می‌شد و اغلب به دلیل نداشتن و نیافتن هیچ مستند محکمه‌پسندی، به‌ویژه در بازجویی‌ها، ایشان روزها و ماه‌ها در بازداشت غیرقانونی به سر می‌بردند و شکنجه و زندانی می‌شدند، ولی پس از آزادی، به فعالیت‌های انقلابی و تبلیغی خود وسعت می‌بخشیدند. روایت دستگیری‌ها، زندان‌ها و مبارزات ایشان در زندان‌های حکومت سیاه شاه، از ورق‌های تلخ و در عین حال، خواندنی و درس‌آموز زندگی ایشان است.
 
زندان اول: بیرجند، محرم ۱۳۴۲
 
آیت‌الله خامنه‌ای نخستین‌بار در محرم سال ۱۳۴۲ (۱۳۸۳ق) از سوى امام خمینى (ره) مأموریت یافتند که پیام حضرت امام را به آیت‌الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه‌هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرم و افشاگرى علیه سیاست‌هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث فیضیه‌ی قم برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر، در ۹ محرم (۱۲ خرداد ۱۳۴۲) دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند، آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه‌ی خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را در ۲۰ خردادماه، به اتهام تحریک و تحریص مردم علیه امنیت کشور و اظهار مطالب خلاف در منابر، از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا زندانى و سپس تبرئه شدند.[۱]
 
زندان دوم: زاهدان، رمضان ۱۳۴۲
 
پس از وقوع قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌اى با عده‌اى از دوستانشان در بهمن ۱۳۴۲ (رمضان ۱۳۸۳)، براساس برنامه‌ای حساب‌شده، به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى‌ها و افشاگرى‌هاى پُرشور ایشان، به‌ویژه در روز ششم بهمن (سالگرد انتخابات و رفراندوم فرمایشی شاه)، مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روز پانزدهم رمضان، که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاست‌هاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه‌ی تهران کرد. آیت‌الله خامنه‌ای، حدود دو ماه به‌صورت انفرادى، در زندان قزل‌قلعه زندانى شدند و سپس تبرئه شده و به مشهد بازمی‌گردند.[۲]
 
زندان سوم
 
بازداشت سوم ایشان در ۱۴ فروردین ۱۳۴۶، پس از ترجمه‌ی کتاب «آینده در قلمرو اسلام»، نوشته‌ی سید قطب، بوده است. اگرچه ساواک مایل بود حکم دادرسی ارتش، نه برای کتاب یادشده، که برای سخنرانی‌های بی‌مجازات‌مانده از نظر ساواک در بیرجند و زاهدان و حوادث مشهد، پس از تبعید آیت‌الله سید حسن قمی صادر شود.[۳]
 
پس از تبعید آیت‌الله سید حسن قمی (از علمای مبارز مشهد) به خاش، آیت‌الله خامنه‌ای در رأس جمعی از طلاب به منزل آیت‌الله میلانی رفت و از ایشان برای حمایت از آقای قمی و محکوم کردن تبعید وی، درخواست اقدام (همچون تعطیل کردن نماز جماعت و صدور اطلاعیه) نمود. اقدامات انقلابی ایشان، از چشم ساواک مخفی نماند و به این بهانه، ایشان را دستگیر کردند. اما دادگاه تشکیل‌شده برای ایشان، عمدتاً حول محور ترجمه و نشر کتاب انقلابی «آینده در قلمرو اسلام» می‌چرخید. با این حال، دادگاه چنان در جمع‌آوری سند برای مبارزات ایشان تهی‌دست بود که بازجویان ساواک چندین‌بار از دست پاسخ‌های سربالای ایشان گیج و عصبی شدند و ۵۲ روز ایشان را در بازداشت انفرادی، بدون ملاقات با هیچ فردی، در زندان لشکر مشهد، مورد تنبیه قرار دادند. پس از این مدت، ایشان به سه ماه زندان محکوم و قرار ایشان به وجه‌‌الکفاله به مبلغ یکصد هزار ریال تبدیل شد و پس از سپردن کفیل در تاریخ ۲۶ تیر ۴۶ مرخص شدند.[۴]
 
زندان چهارم
 
دستگیری چهارم آیت‌الله خامنه‌ای پس از فوت آیت‌الله حکیم در مهرماه سال ۱۳۴۹ و به جرم تبلیغ برای امام خمینی و اشاعه‌ی خبر شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی در زندان توسط ساواک صورت گرفت که البته پس از بازجویی، اتهامات دیگری همچون اعتراف به حمایت و ارادت نسبت به امام خمینی و استماع گاه‌به‌گاه رادیو عراق! نیز بدان‌ها اضافه شد.
 
در این دستگیری، ایشان پس از سه ماه و بیست روز حبس، در ۲۱ دی‌ماه آزاد شدند. در این مدت، شیخان رئیس ساواک خراسان، تمام تلاش خود را به کار می‌برد تا دادگاه نظامی حکمی بیش از سه ماه برای آیت‌الله خامنه‌ای زندان ببرد که به‌واسطه‌ی نبود مدرک، ممکن نشده بود و سپس دادگاه نظامی مشهد، حکم سه ماه زندان را فقط برای جلب رضایت ساواک صادر کرد.
 
زندان پنجم: در آستانه‌ی جشن‌های ۲۵۰۰ساله
 
سال ۱۳۵۰ش، به دنبال گرانی قیمت نفت، حکومت پهلوی به دنبال رسیدن به آرزوها و اوهام خود بود. اما آنچه در این راه برای آنان خطرناک به نظر می‌رسید، تلاش‌های خستگی‌ناپذیر کسانی بود که از بنیان به حکومت پهلوی اعتقادی نداشتند و از آن فراتر، درصدد ساقط نمودن بنیان این خاندان بودند. از مصادیق آرزوهای تجملاتی پهلوی‌ها، برپایی جشن‌های ۲۵۰۰ساله‌ی شاهنشاهی بود.
 
ساواک درصدد بود هر آنچه را که به‌عنوان مانعی برای برپایی جشن‌های شاهنشاهی بود از پیش پا بردارد.روحانیون مخالف نظام از آن جمله بودند. از نظر ساواک، افرادی که پیش از این به علت اقدام علیه حکومت دستگیر، زندانی و سپس آزاد شده بودند، استعداد بیشتری برای اخلال در روند جشن‌ها داشتند. از این رو، مقرر شد «با استفاده از تمام امکانات و در صورت لزوم، کنترل مکاتبات و تلفن [و گماردن] تیم تعقیب و مراقبت، نسبت به شناسایی مجدد و تعیین محل سکونت و کار» آنان، اقدام شود. با همین مضمون، نامه‌ای سرّی از اداره‌کل سوم به ریاست ساواک تهران فرستاده و دستور داده شد اقدامات یادشده در مورد آیت‌الله خامنه‌ای به اجرا گذاشته شود. بنا بر دستور ساواک مرکز و بخشنامه‌ی صادره به شعب، دستگاه امنیتی خراسان درصدد دستگیری آیت‌الله خامنه‌ای برآمد.
 
چهارم مهرماه ۱۳۵۰، شانزده روز مانده به افتتاح جشن‌ها، ایشان را بازداشت کردند. در این بازجویی بود که با تازیانه و شکنجه‌های عذاب‌آور، سعی در تحقیر و اعتراف‌گیری از ایشان داشتند.
 
«ناگهان سیلی محکمی بر چهره‌ی آقای خامنه‌ای زد. تعادلش به هم خورد، اما خیلی زود خودش را جابه‌جا کرد تا به حالت اول بازگردد که ضربه‌ی دوم از راه رسید و او را روی تخت کنار دستش انداخت. می‌خواست برخیزد که یکی از آن‌ها تشر زد:بمان. خوب جایی افتادی! پاهایش را به تخت بستند. آن رو‌به‌رو، تازیانه‌ها از سینه‌ی دیوار آویزان بودند... یکی از آنان تازیانه‌ای برداشت و کف پایش را نشانه گرفت. شروع کرد به زدن... دیگری آمد و شلاق را از او گرفت. آن‌قدر زد تا از نا افتاد. نفر سوم شلاق را گرفت. او هم از زدن خسته شد و نفر چهارم.همه‌ی افراد آن اتاق امکان استراحت و نفس تازه کردن داشتند، جز آقای خامنه‌ای. برخی از اینان تازیانه را خیس می‌کردند و آن را بر بدن زندانی فرومی‌آوردند.»[۵]
 
آیت‌الله خامنه‌ای در خاطراتشان از این دستگیری می‌نویسند: «در طول مدت شکنجه، یکی از آن‌ها بالای سرم می‌آمد و از من می‌خواست تا از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری جویم. من قبول نمی‌کردم و آن‌ها هم آن‌قدر مرا می‌زدند تا بی‌هوش می‌شدم.»[۶]
 
سرانجام در تاریخ ۲۲ آبان بود که با التزام به خارج نشدن ایشان از محدوده‌ی حوزه‌ی قضایی و تبدیل قرار بازداشت به پنجاه هزار ریال، از زندان رهایی یافتند. در گزارشی که برای شیخان تهیه شد، آمده بود که ایشان «فقط به‌منظور برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ساله‌ی شاهنشاهی دستگیر گردیده بود و از طرفی مدتی که در زندان بوده، تقریباً او را نرم و مطیع نموده و اکنون برادرش هادی نیز در زندان است که زندانی بودن دو نفر آنان از نظر افکار عمومی به مصلحت نمی‌باشد. در صورت تصویب، علی خامنه‌ای با اخذ تعهد مبنی بر عدم فعالیت مضره علیه کشور، آزاد گردد.»
 
آیت‌الله خامنه‌اى درباره‌ی پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى‌نویسد: «از سال ۴۸ زمینه‌ی حرکت در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاه‌هاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى‌تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و براى پنجمین‌بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت‌آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى‌داد که دستگاه از پیوستن جریان‌هاى مبارزه‌ی مسلحانه به کانون‌هاى تفکر اسلامى به‌شدت بیمناک است و نمى‌تواند بپذیرد که فعالیت‌هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان‌ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره‌ی درس‌هاى عمومى تفسیر و کلاس‌هاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد.»[۷]
 
زندان ششم: دی‌ماه ۱۳۵۳
 
تصمیم ساواک برای ششمین بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای از زمانی قطعیت یافته بود که ایشان تفسیر قرآن را در مسجد امام حسن آغاز کرده بود. بر این اساس، ساواک دستور داده بود مباحث تفسیر ایشان ضبط شود تا در صورت همسویی با عقاید سازمان مجاهدین خلق، سندی برای زندانی طولانی‌تری برای ایشان فراهم شود. ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک، در بیست‌وششم شهریور ۵۳، همین موضوع را خطاب به شیخان، رئیس ساواک خراسان، تأکید کرده بود.
 
به‌تدریج در مشهد، مسجد کرامت به‌صورت پایگاهی برای فعالیت‌های تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای تبدیل شد. این سخنرانی‌ها مورد توجه بسیاری از مردم قرار می‌گرفت. به همین جهت، ساواک تلاش نمود تا از سخنرانی ایشان در مسجد مذکور ممانعت نماید. بعد از آن، آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن (ع)، به تفسیر نهج‌البلاغه پرداختند. پلی‌کپی‌هایی تحت عنوان پرتویی از نهج‌البلاغه از این تفاسیر تهیه شد که بعدها میان مردم توزیع می‌شد.
 
این فعالیت‌ها موجب شد که در دى‌ماه ۱۳۵۳، ساواک ضمن اقدام به تفتیش منزل آیت‌الله خامنه‌اى در مشهد، ایشان را دستگیر نموده و بخش زیادی از یادداشت‌های ایشان را ضبط نماید. به‌جرئت می‌توان گفت که ششمین بازداشت ایشان، سخت‌ترین بازداشت‌شان بوده است. طی این بازداشت، ایشان تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته‌ی مشترک شهربانى زندانی بودند. در این مدت، با ضرب‌وشتم، کتک و انواع شکنجه و در سلولى با سخت‌ترین شرایط، با ایشان برخورد می‌شد.
 
ایشان در خاطراتشان، ششمین زندان را چنین توصیف می‌کنند: «روزهای سختی را در سلول سپری کردم که گرانی آن‌ها را جز کسانی که طعم آن را چشیده‌اند درک نمی‌کنند... شکنجه‌ی روحی و جسمی، غذای روزان و شبان ما بود. فریاد زندانیان در زیر شکنجه گوش را می‌خراشید و در بعضی از شب‌ها تا صبح ادامه داشت. شیوه‌ی شکنجه‌گران نیز بسیار حساب‌شده و ماهرانه بود. همه‌چیز در این زندان، خرد کردن روحیه و شخصیت زندانی را هدف گرفته بود.»[۸]
 
اما آنچه بازجویان کمیته‌ی مشترک در گزارش‌های داخلی خود، پس از حدود شش ماه زندان و شکنجه‌ی ایشان، نوشتند این بود:«نام‌برده از طرفداران [امام] خمینی [است]... که بعضاً جوانان از جلسات درس و تفسیر قرآن وی برداشت‌های سوئی داشته‌اند.» یعنی نه مدرکی در میان بود، نه سندی در دست و نه اعترافی روی کاغذ.
 
شاید توصیف منوچهری (هوشنگ ازغدی)، یکی از بی‌رحم‌ترین بازجویان ساواک، قابل تأمل‌ترین توصیف درباره‌ی فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای در دوران طاغوت باشد. وی در بازجویی‌های سخت خود از آیت‌الله خامنه‌ای، در وصف او چنین می‌گوید: «من تو را خوب می‌شناسم. تو همان کسی هستی که مثل ماهی لیز می‌خوری و از دست بازجو خارج می‌شوی. کارهای تو، تک‌تک، چیزی نیست، اما جمع که می‌زنی، خدا می‌داند چیست!»[۹]
 
آیت‌الله خامنه‌ای سال ۱۳۵۵ از همه‌ی فعالیت‌های اجتماعی محروم بودند. در واقع ایشان نه می‌توانستند سخنرانی کنند، نه تدریس، نه حتی اقدام به برپایی نشست‌های خانگی نمایند. حتی حق اقامه‌ی نماز جماعت از ایشان سلب شده بود. ساواک در تلاش بود همه‌ی روابط ایشان با مردم را قطع نماید. همچنین از طریق جاسوسان خود، مراقب ارتباطات شخصی ایشان بودند. محاصره‌ی ساواک تقریباً کامل شده بود و بیشتر شاگردانش یا در زندان بودند و زیر بازجویی و یا مهر خاموشی بر لب داشتند.
 
با همه‌ی این احوال، ساواک می‌دانست ایشان را نمی‌توان از فعالیت در مقابل حکومت برحذر داشت و از آنجا که فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی ایشان تحمل نمی‌شد، ایشان را  در سال ۱۳۵۶ به ایرانشهر تبعید نمودند.(*)
 
پی‌نوشت‌ها
[۱]. هدایت‌الله بهبودی، شرح اسم، زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۱، ص ۱۴۹.
[۲]. هدایت‌الله بهبودی، همان، ص ۱۶۲ تا ۱۸۷.
[۳]. هدایت الله بهبودی، همان، ص ۲۵۴.
[۴]. هدایت‌الله بهبودی، ص ۲۳۵ تا ۲۹۶.
[۵]. هدایت‌الله بهبودی، همان، ص ۴۹۵.
[۶]. همان.
[۷]. زندگی‌نامه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای، به نقل از: http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bio
[۸]. هدایت الله بهبودی، همان، ص ۵۲.
[۹]. خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای، به نقل از: http://www.tasnimnews.com/Home/Single/۱۹۳۵۱

جدیدترین تصویر از حاج قاسم سلیمانی...

جدیدترین تصویر از حاج قاسم سلیمانی

جدیدترین تصویر از حضور سردار قاسم سلیمانی در بین رزمندگان عراقی در جبهه مبارزه علیه داعش منتشر شده است.

نگران کننده‌ترین اظهارات رئیس جمهور...

نگران کننده‌ترین اظهارات رئیس جمهور

هفته گذشته جناب حسن روحانی در دانشگاه تهران در کمال تعجب خواستار تاسیس دانشگاه هایی با زبان انگلیسی در ایران شد!

به گزارش فرهنگ نیوز، وحید یامین پور در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
 
کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان چندی پیش به هیات وزیران این کشور ابلاغ کرد که زبان تدریس در دانشکده های طب و اینجبنیر (پزشکی و فنی- مهندسی) باید حتماً انگلیسی باشد! این تصمیم عمیقا استعماری با واکنش دانشمندان و ادبای افغانی مواجه شد و بسیاری این تصمیم برای محدود کردن میدان اثرگذاری زبان و فرهنگ فارسی دانستند.
 
هفته گذشته جناب حسن روحانی در دانشگاه تهران در کمال تعجب خواستار تاسیس دانشگاه هایی با زبان انگلیسی در ایران شد! از نظر او این اقدام راه اساتید خارجی را به ایران باز کرده و روابط ما با دنیا را بهبود می بخشد!
متاسفانه هیچ استاد شناخته شده ای نسبت به این اظهارات نگران کننده واکنش نشان نداد...حتی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی.
 
حالا نگرش مقام معظم رهبری را در اینباره ببینید:
 
«از پیشرفت علمی در کشور برای گسترش و نفوذ زبان فارسی استفاده شود. زبان خیلی مهم است...اهمیت زبان ملی یک کشور برای خیلیها هنوز دانسته و شناخته نیست...کاری کنیم که در آینده، آن کسانی که از پیشرفتهای علمی کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسی را یاد بگیرند. این افتخاری نیست که ما بگوییم حتماً زبان علمی کشور ما فلان زبان خارجی است. زبان فارسی اینقدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند.»

رهبری چندین سال پیش هم صراحتا این هشدار را داده بودند: "میدانید که استعمار دهها سال متمادی- شاید در بعضی جاها قرنها- تلاش کرد تا آثار فرهنگ ایرانی را که در خیلی از نقاط دنیا وجود داشت، بزداید؛ مثلاً در هند این معنا کاملاً واضح است. آن وقتی که کمپانی انگلیسی هند شرقی وارد هند شد، یکی از نخستین تلاشهایش این بود که زبان فارسی را کنار بزند."
رهبری اخیرا از نگرانی شان درباره زبان فارسی سخن گفتند و اکنون با فاصله کمی روحانی چنین مطالبه ی شگفتی دارد. اظهارات عجیب و نگران کننده روحانی را بیش از همه نتیجه مشاوره مشاوران غربزده ای چون محمود سریع القلم می دانم....