علویون

علویون فاز 5 اندیشه

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

آمارهای جالب از قرارگاه سازندگی سپاه

آمارهای جالب از قرارگاه سازندگی سپاه / تعداد پاسداران درقرارگاه سازندگی خاتم الانبیا

سردار عبداللهی می‌گوید: گاهی برخی پروژه‌ها بوده که دیگران می‌توانستند انجام دهند و ما حتی در مناقصه آن هم شرکت نکردیم.

به گزارش فرهنگ نیوز ، مهدی بختیاری: جنگ که تمام شد، کشور با حجم انبوهی از ویرانی ها، خرابی‌ها و نابودی زیرساختها روبرو بود. «سازندگی» بلافاصله اغاز شد اما توان بخش‌های دولتی و خصوصی به حدی نبود که بتوان این خسارتها را جبران کرد.

از اینجا بود که یک ظرفیت جدید سازندگی وارد میدان شد: «قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) سپاه»

این قرارگاه بر پایه توان مهندسی و عمران سپاه پاسداران در طول ۸ سال جنگ تحمیلی شکل گرفت و اگر سپاه در طول جنگ به سنگرسازی، ساخت پل های تاکتیکی، خاکریز و ... مشغول بود حالا می‌باید در حوزه‌های وسیع‌تری از عمران -آن هم نه فقط در محدوده مناطق جنگی بلکه در کل کشور- بپردازد.

اصل ۱۴۸ قانون اساسی نیز راه را برای این دست اقدامات نیروهای مسلح روشن کرده و گفته که نیروهای مسلح در زمان صلح می‌توانند در امور عمرانی و سازندگی به کار گرفته شوند.

با شکل گیری این قرارگاه، و یک سال پس از پایان جنگ با تدبیر فرمانده وقت سپاه ابلاغ فرماندهی معظم کل قوا، سپاه وارد عرصه سازندگی می شود هرچند این ورود حرف و حدیث های فراوانی را رقم زد و قرارگاه خاتم نیز در نوک پیکان این انتقادات بود.

این حرف و حدیث‌ها خصوصا در چند سال اخیر شکل فزاینده‌ای به خود گرفت و از داخل و خارج کشور سپاه را به انحصارطلبی و تنگ کردن فضای رقابت برای بخش خصوص متهم کردند.

در این گزارش سعی شده به بررسی برخی از این شبهات به روایت سردار عبادالله عبداللهی فرمانده فعلی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص) بپردازیم.

سردار عبداللهی با مدرک «کارشناس ارشد مدیریت ساخت»، از تاریخ ۱۴ اسفندماه ۱۳۹۱ به عنوان فرمانده این قرارگاه مشغول به خدمت است.

* سپاه و بخش‌های خصوصی

اردیبهشت سال ۹۰ سردار جعفری فرمانده کل سپاه در گفتگو با فارس، از ممنوعیت ورود سپاه به پروژه های زیر ۱۰۰ میلیارد تومان خبر داد و گفت: البته اگر پروژه‌ای نیز بالاتر از ۱۰۰ میلیارد تومان باشد ولی شرکت‌های خصوصی بتوانند آن را انجام دهند، سپاه وارد این پروژه‌ها نخواهد شد مگر آنکه شرکت خصوص بخواهد اجحافی کند که در این صورت سپاه برای ایجاد رقابت و تعدیل قیمت وارد خواهد شد.

سردار جعفری به این نکته نیز اشاره می کند که « یکی از راهبردهای ما که به تصویب رهبر معظم انقلاب نیز رسیده و اعمال می‌شود، این است که ورود سپاه به پروژه‌های مختلف، جایی را برای مردم و شرکت‌های خصوصی و کوچک، تنگ نکند.»

* قرارگاه خاتم؛ انحصارطلب یا انحصارشکن

سردار عبداللهی نیز در این باره می گوید: «امروز قرارگاه یک چتر ایمنی ایجاد کرده به صورتی که مجموعه‌های خصوصی می‌آیند با آن کار می‌کنند و رضایت هم دارند. ما بر اساس رسالت کار می‌کنیم که بالاتر از مأموریت است و دغدغه معیشت و اشتغال مردم را داریم و بر اساس خواست دولت‌ها هر کجا که بخواهند کمک می‌کنیم و اگر کاری بر زمین مانده باشد انجام می‌دهیم.»

او به این نکته نیز تصریح می‌کند که «گاهی برخی پروژه‌ها بوده که دیگران می‌توانستند انجام دهند و ما حتی در مناقصه آن هم شرکت نکردیم.»

* آمار نیروهای قرارگاه سازندگی سپاه

جلوگیری از ایجاد فضای اشتغال و تبدیل شدن قرارگاه خاتم به یک انحصار جدید در حوزه کار و صنعت یکی دیگر از شبهه‌های مطرح شده پیرامون عملکرد سازندگی سپاه است که سردار عبداللهی به آن نیز اشاره کرد: «در ایام دفاع مقدس سپاه نیروهای مردمی را آموزش می‌داد و مدیریت نیز بر عهده سپاه بود. امروز هم ما همان روال را دنبال می‌کنیم.»

وی از همکاری ۵ هزار شرکت پیمانکار بخش خصوصی با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا خبر داد و افزود: «قرارگاه سازندگی ۱۳۵ هزار نفر نیرو دارد که از این بین تنها ۲هزار و ۵۶۰ نفر نیروی رسمی هستند و بقیه را نیروهای مردمی تشکیل می‌دهند.»

* استفاده و جذب نیروهای نخبه دانشگاهی

«البته ما نیروهای وظیفه‌ای که در دانشگاه‌ها مشغول به تحصیل هستند و نخبه محسوب می‌شوند -یعنی ویژگی‌های مد نظر ما را دارند- شناسایی و جذب می‌کنیم تا آنها بتوانند در میدان عمل نیز تجربه کسب کنند و بعد از پایان خدمت سربازی بر اساس تقاضای خود می‌توانند تبدیل به کادرهای قراردادی شوند.»

به گفته فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا(ص)، در میان ۱۳۵ هزار نفر نیروی مشغول به کار در این قرارگاه، بالغ بر ۳۵ هزار نفر در سطح مهندس، فوق‌لیسانس و دکتری هستند و بقیه نیروها نیز به لحاظ فنی، افراد ماهر و باتجربه‌ محسوب می‌شوند.

البته این ۱۳۵ هزار نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند و چند برابر اینها -بیش از ۵۰۰هزار نفر- در حوزه های دیگر مثل پشتیبانی و تدارکات و غیره به صورت غیر مستقیم فرصت شغلی ایجاد شده است.»

* وقتی «شل» و «توتال» از ایران رفتند

فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) با ذکر نمونه‌ای در این باره می‌گوید: «زمانی که شرکت‌هایی نظیر «توتال»، «شل» و «هیوندا» در اواسط دهه ۸۰ کار برروی فازهای پارس جنوبی را رها کردند و رفتند، ما با اتکا به توان داخل کشور فازهای ۱۵ و ۱۶ را به مرحله نهایی راه‌اندازی و حتی بهره‌وری رساندیم به صورتی که امروز گاز در حال استحصال است.»

به گفته عبداللهی «فاز ۱۵ و ۱۶ از بزرگترین فازهای پارس جنوبی، دارای ۴ ترین است که ۲ ترین آن کامل شده و ۲۲ میلیون متر مکعب گاز را به شبکه سراسری تزریق می‌کند و تجهیز، طراحی، ساخت و بهره‌وری آن تماما توسط مهندسان ایرانی صورت گرفته است.»

بازدید رهبر معظم انقلاب از میدان گازی پارس جنوبی

«ما تمام تجهیزات اصلی پالایشگاه‌ها نظیر توربوکمپرسورها،‌ استراکچرها، تاورها، ایرکولرها، ترام‌ها و بویلرها را خودمان می‌سازیم و تاکنون به لطف خدا در هر کاری که اراده‌ کرده‌ایم موفق بوده‌ایم. البته ما هر چه پیش می‌رویم تجربه بیشتری کسب می‌کنیم اما امروز دیگر ساخت سد، راه و تونل برای ما یک امر عادی است. قرارگاه خاتم‌‌الانبیا(ص) انحصارها را شکست. قبل از انقلاب و یا در سال‌های ابتدایی انقلاب، این خارجی‌ها بودند که حتی پروژه‌های معمولی ما را ساخته، طراحی و بهره‌برداری می‌کردند و نیروهای ایرانی حق ورود به کارگاه‌ها را نداشتند.»

** آشنایی با برخی پروژه‌های ملی

* از حرم تا حرم؛ قطعه اول آماده افتتاح

یکی از پروژه‌هایی که قرارگاه خاتم در آن نقش اصلی را داشت آزادراه حرم تا حرم (قم تا مشهد) است، به گفته فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) «قطعه اول این آزادراه یعنی حد فاصل قم تا گرمسار به طول ۱۵۶ کیلومتر آماده، خط‌کشی و حتی گاردریل آن نیز نصب شده است.»

عبداللهی این پروژه را یک پروژه بسیار موفق در کشور ارزیابی کرد که طی ۲ سال به انجام رسیده و علاوه بر ۲ لاین رفت و برگشت، امروز این اتوبان به ۳ خط رفت و ۳ خط برگشت مجهز شده و این علاوه بر ۹۰۱ ابنیه‌ای است که با بهترین کیفیت در این مسیر ساخته شده است.

آبروها و پل‌های بزرگ ازجمله این ابنیه‌ها هستند.

فرمانده قرارگاه خاتم می‌گوید: «بر اساس نظر کارشناسان وزارت راه و شهرسازی، با بهره برداری از این پروژه، طی یک سال، ۲۰۰ میلیارد تومان در مصرف سوخت صرفه‌جویی شده و زمان تردد در این مسیر برای کامیون‌ها ۳ ساعت و برای خودروهای سواری یک ساعت و نیم کم می‌شود که اینها علاوه بر صرفه‌جویی در مصرف سوخت، زمان و ترافیک را نیز کاهش خواهد داد و ترافیک استان‌های جنوبی و غرب به سمت شرق نیز به این اتوبان منتقل می‌شود.

* بزرگراه صدر؛ ۲۲متر زیر زمین

اتوبان ۲طبقه صدر در تهران یکی از مهمترین پروژه‌های عمرانی سالهای اخیر بود که سپاه در ساخت آن نقش اصلی را داشت که به گفته سردار عبداللهی «تمام این پروژه توسط قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) با بکارگیری ۲ هزار و ۵۰۰ نفر نیرو انجام شد.»

نمایی از پل طبقاتی صدر در تهران

او می افزاید: «البته مردم تنها عظمت ظاهری کار را می‌بینند. برای مثال پایه‌های شمع‌های این پل در عمق ۲۲ متری فرو رفتند و ما برای انتقال تأسیسات، برق ۶.۵ کیلومتر تونل احداث کردیم  چرا که این سیم‌کشی‌ها و دکل‌ها ظاهر شهر را به هم می‌ریخت و ما همه آنها را به زیر زمین منتقل کردیم.»

* ۷۳۰ کیلومتر تونل در زیر ایران

ساخت تونل های مترو، تونل‌های ابرو و خطوط انتقال نفت و گاز از دیگر مواردیست که توسط قرارگاه خاتم ساخته شده و عبدالهی در توضیح آن می‌گوید: «ما در کشور ۷۳۰ کیلومتر تونل برای راه آبرو و مترو داریم مانند متروی قم، شیراز، مشهد، تهران. ۱۷ دستگاه  T.B.M در اختیار داریم که اینها جزو پیشرفته‌ترین دستگاه‌های حفر تونل به حساب می‌آیند که همه اپراتورهای آن نیروهای ایرانی بوده و حتی ما بسیاری از قطعات آن را نیز خودمان می‌سازیم.»

به گفته وی «برای خطوط انتقال نفت، آب و گاز، ۹ هزار و ۵۰۰ کیلومتر پروژه اجرا و یا به اتمام رسیده است که برای نمونه می‌توان به خط صلح اشاره کرد که از عسلویه تا ایرانشهر به طول ۹۰۵ کیلومتر با قطر ۵۶ با هزینه و زمان کم صورت گرفته است.»

* آب شرب قم؛ دغدغه‌ای که توسط سپاه حل شد

بنا بر اظهارات فرمانده قرارگاه ختم، «یکی از دغدغه‌های کشور که مقام معظم رهبری نیز بر روی آن تأکید داشتند موضوع آب شرب قم بود که این پروژه از سال‌ها قبل مد نظر بوده و زمان مطالعات آن حتی به ۵۴ سال قبل برمی‌گردد.»

عبداللهی می گوید: «برای تحقق این امر به ۲۸ کیلومتر تونل نیاز بود که آب را از سرشاخه‌های دز به قم بیاورد. ۲۳۸ کیلومتر خطوط انتقال نیز احداث شد که ۴۵۰ بنا و ۷ مخزن ۲۰ هزار مترمکعبی نیز بر سر راه بود. برای این پروژه ۵.۵ سال زمان در نظر گرفته شد که ما توانستیم آن را در یک سال و نیم تمام کنیم که فقط ۱۷۰ هزار تُن فولاد در اینجا مورد استفاده قرار گرفت.»

وی یکی از معضلات امروز کشور را موضوع آب است عنوان می کند: «کارهای بزرگی در این خصوص صورت گرفته و ۲۱ میلیارد مترمکعب مخزن آب ساخته‌شده است. مانند سد کرخه و یا سد گُتوند که ظرفیت مخزن آن بیش از ۵ میلیارد متر مکعب است و دریاچه آن ۶۰ کیلومتر طول دارد و این سد بلندترین سد خاکی کشور است.»

نمایی از سد گُتوند

* «کیفیت، سرعت و قیمت» شعار سپاه در سازندگی

علاوه بر مشاورین و ناظران بیرون از مجموعه قرارگاه، در خود این قرارگاه نیز مشاورین زیادی هستند که پروژه های ساخته شده را به لحاظ کیفیت مورد بررسی قرار می دهند.

عبداللهی در این باره می گوید: «کیفیت، سرعت و قیمت از مؤلفه‌های قرارگاه خاتم‌الانبیاء است.

پروژه‌های ما به صورت E.P.C یعنی مهندسی، تأمین کالا و اجرا است و همه مراحل آن توسط نیروهای ایرانی صورت می‌گیرد البته ما پروژه‌های مشترکی بین مشاورین خود و بقیه افراد داخل کشور داریم که برای ما تفاوتی ندارد ما باشیم یا دیگران. ما امروز در حوزه مهندسی خودکفاییم و و قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص) دارای ۱۵۰ کتاب علمی در رشته‌های مختلف است.»

* محرومیت زدایی تا شعاع ۷۰ کیلومتری

به گفته وی، «محرومیت‌زدایی از محل درآمد قرارگاه خاتم یکی از اولویت‌ها محسوب می شود و ما در همه پروژه‌ها موظف هستیم تا شعاع ۷۰ کیلومتری به مردم خدمات داده و در عمران آن مناطق کوشش کنیم.

سردار عبادالله عبداللهی فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) سپاه

عبداللهی می‌گوید: «این محرومیت‌زدایی در حجم بالایی صورت گرفته و هیچ کجا نبوده که ما پروژه‌ای داشته باشیم و این اقدامات صورت نگیرد. حتی یک بار که برای سرکشی به یکی از پروژه‌ها رفته بودم، گفتم این پروژه را در اولویت دوم قرار دهید و ابتدا رفتیم اقدامات محرومیت‌زدایی شده توسط قرارگاه را دیدیم که بسیار رضایت‌بخش بود و مردم از ساخت مساجد، حسینیه‌ها، مدرسه، راه روستایی، مراکز عمرانی، خط آب و ... راضی بودند.»

ماجرا کودکی امام هادی(ع) و استادش به روایت رهبر انقلاب

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، به مناسبت سالروز ولادت نوه حضرت علی بن موسی الرضا(ع)، هادی امت و نورالعین جوادالائمه(ع) حضرت علی النقی(ع) دهمین پیشوای شیعیان، روایت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای رهبر انقلاب از زندگانی این امام همام از کتاب «انسان 250 ساله» در ادامه می‌آید:

*پیروزی امام هادی(ع) در برابر خلفای عباسی

در نبرد بین امام هادی(ع) و خلفای که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی(ع) بود، در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه  یکی پس از دیگری آمدند و به درک واصل شدند، آخرین نفر آن‌ها معتز بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله کوتاهی مرد.

این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تار و مار شدند، به عکس شیعه.

شیعه در دوران حضرت هادی(ع) و حضرت عسکری(ع) و در آن شدت عمل، روز به روز وسعت پیدا کرد، قوی‌تر شد.

حضرت هادی(ع) 42 سال عمر کردند که بیست ‌سالش را در سامرا بودند، آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترک نزدیک به خود را -با ترک‌های خودمان، ترک‌های آذربایجان و سایر نقاط- اشتباه نشود که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد.

این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمی‌شناختند و از اسلام سر در نمی‌آوردند، به همین دلیل، مزاحم مردم می‌شدند و با عرب‌ها مردم بغداد اختلاف پیدا کردند، در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی(ع) جمع شدند و حضرت توانست آن‌ها را اداره کند و به وسیله آن‌ها پیام امامت را به سر تا سر دنیای اسلام با نامه‌نگاری و ... برساند.

*گسترش شبکه شیعه در مناطق دوردست اسلام و روش خاص امام هادی(ع)

این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنیا همین عده توانستند رواج بدهند و روز به روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند.

امام هادی(ع) همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خون‌ریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آن‌ها انجام داده است، حدیث معروفی درباره وفات حضرت هادی(ع) هست که از عبارت آن معلوم می‌شود که عده قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند، به گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آن‌ها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تار و مار می‌کرد، اما این عده چون شبکه قوی‌ای به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آن‌ها دسترسی پیدا کند.

یک روز مجاهدت این بزرگوارها ائمه(ع) به قدر سال‌ها اثر می‌گذاشت، یکی روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سال‌ها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت، این بزرگواران دین را همین طور حفظ کردند، والا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأموران باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‌بن‌اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یک علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل، کلک آن کنده می‌شد، تمام می‌شد.

این مجاهدت و تلاش ائمه(ع) نه فقط تشیع، بلکه قرآن اسلام و معارف دینی را حفظ کرد، این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا، ‌اگر اسلام انسان‌های کمربسته نداشت، ‌نمی‌توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به وجود بیاید، باید یواش یواش از بین می‌رفت.

اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبران این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین می‌رفت، تمام می‌شد، و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند، اگر هم می‌ماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند، مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلی‌شان تقریباً هیچ چیز باقی نمانده است.

اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیر طبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت، البته در راه این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.

*روایتی از دوران کودکی امام هادی(ع)

حدیثی درباره کودکی حضرت هادی(ع) است که وقتی معتصم در سال دویست و هجده هجری، حضرت جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی(ع) که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‌اش در مدینه ماند، پس از آنکه حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس‌وجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ  حضرت جواد، علی‌ بن محمد(ع) شش سال دارد، گفت: این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.

معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجُنَیدی که جزو مخالف‌ترین و دشمن‌ترین مردم با اهل بیت(ع) بود،-در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند- برای این کار پیدا کرد و به او گفت: من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفت‌و‌آمد کند و او را آن طور که ما می‌خواهیم تربیت کن، اسم این شخص الجنیدی در تاریخ ثبت است، حضرت هادی(ع) هم همان طور که گفتم، در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسی می‌توانست در مقابل آن مقاومت کند؟

بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد، الجنیدی گفت: بچه؟ این بچه است؟ من یک مسأله از ادب برای او بیان می‌کنم، او باب‌هایی از ادب را برای من بیان می‌کند که من استفاده می‌کنم! اینها کجا درس خوانده‌اند؟ گاهی به او، وقتی می‌خواهد وارد حجره شود، می‌گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو- می‌خواسته اذیت کند- می‌پرسد: چه سوره‌ای بخوانم؟ من به او گفتم: سوره بزرگی، مثلاً سوره آل‌عمران را بخوان، او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است، اینها عالمند! حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند، ارتباط این کودک ـ که علی‌الظاهر کودک است، اما ولی الله است، «و آتیناه الحکم صبیّا»ـ  با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد -و استاد یکی از شیعیان مخلص اهل بیت شد.

روستایی با 52 همکلاسی شهید...

شهید 57 ساله ای که در سال 57 به شهادت رسید

روستایی با 52 همکلاسی شهید

خادم الشهداء؛ تروجن، روستایی از توابع شهرستان بهشهر، زادگاه 52 همکلاسی شهید دوران دفاع مقدس بوده که اکنون به «شهیدآباد» ملقب شده است، روستایی که باید با وضو در آن گام نهاد.

به گزارش خادم الشهداء ، هشت سال دفاع مقدس پر از روایات و خاطرات از رزمندگانی است که گاها در بی تفاوتی و یا سهل انگاری از بین رفته اند و بسیاری از خاطرات شهدای ما توسط پدران و مادران شان دفن شده و کوچکترین خاطره ای از شهدا در اختیار نیست در صورتی که بیان رنج و گنج جنگ و بازخوانی دوباره خاطرات، می توانیم زندگی تازه یافته و از این قفس دنیایی خارج شویم و تولدی دوباره یابیم.

هشت سال دفاع مقدس ما تنها در مناطق جنگی جنوب و غرب خلاصه نشده و جای جای این شهر و دیارمان با حضور رزمندگان، شهدا و خانواده هایشان پر از خاطرات است و صفحاتی همچون گنج از جنگ در گوشه گوشه این سرزمین ما به جا مانده است که با کمی دقت باید در جهت بیان خاطرات شهدا و بازخوانی دوباره جنگ که همچون گنجی در گوشه گوشه این دیار به جای مانده است تلاش کنیم تا این دفاع مقدس و جنگ ناجوانمردانه علیه کشور اسلامی ما و ابعاد و گستردگی آن وایستادگی و تلاش و رشادتهای رزمندگان و شهدای ما در تاریخچه ذهنمان به فراموشی سپرده نشود.

سالها است که از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گذشته است و اکنون بسیاری از خانواده های شهدا و پدران و مادران شهیدان به فرزندان خود ملحق شده اند و خاطرات شهدای شان که چراغ راه ما بوده است همراهشان دفن شده و ما بی تفاوت از درسها و عبرتهای این خاطرات و درس آموزی از آن گذران عمر می کنیم؛ اما اکنون فرصتی بدست آمده تا پای خاطرات تعدادی از خانواده های شهید روستای شهیدآباد بهشهر بنشینیم روستایی که 52 شهید تقدیم انقلاب کرده و بعد از انقلاب از تروجن به شهیدآباد تغییر نام داده است.

روستایی که شهیدآباد نام گرفت

روستای شهیدآباد (تروجن) یکی از روستاهای توابع بهشهر است که از ابتدای انقلاب تاکنون 52 شهید گرانقدر از نوجوان 14 ساله تا 57 ساله تقدیم انقلاب کرده است.


روستای تروجن از توابع شهرستان بهشهر استان مازندران است اهالی این روستا از سادات و بسیار علاقمند به ارزشهای مذهبی و سنتهای ایرانی و اسلامی هستند. شهید آباد از جمله مناطقی است که از همان ابتدای انقلاب و با آغاز تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی مردم با اطاعت از امام راحل و بیانیه های آتشین شان به خیابانها ریخته و تظاهرات کردند و اولین شهدای این روستا که سه شهید گرانقدر، «شهید میر شریف مشکواتی، شهید حمزه نجفی و شهید سید مصطفی موسوی» در 16 دی ماه 1357 حدود یکماه مانده به پیروی انقلاب اسلامی ایران به شهادت رسیدند.

این روستا با تقدیم شهدای گرانقدر درقبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی از جمله روستاهای مازندران است که 52 همکلاسی شهید در مکتب دین و اسلام و قرآن تربیت و تقدیم انقلاب کرده است و اهالی این روستا با حضور مستمر و فعال خود در انقلاب و جبهه های حق علیه باطل و با نثار 52 شهید، 8 آزاده و 187 جانباز دین خود را به انقلاب و ادا کردند و در طول جنگ از جمعیت یکهزار نفری شهید اباد 600 رزمنده در جبهه بودند و نام روستا به شهید آباد را بعنوان روستای همکلاسی های شهید در استان مزین کردند.

شهید 57 ساله ای که در سال 57 به شهادت رسید

شهید میر شریف مشکواتی شهید 57 ساله ای که در سال 57 به شهادت رسید از روستاییان کشاورز و دامداری بود که علاوه بر فعال بودن در امور کشاورزی و دامداری از جمله نیروهای انقلابی و مذهبی منطقه بوده و از اولین شهدای روستای شهیدآباد بهشهر است که یکماه قبل از پیروی انقلاب اسلامی ایران به دست رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید که خاطرات این شهید بزرگوار را از زبان دخترشان دنبال می کنیم.

سیده رقیه مشکواتی فرزند این شهید بزرگوار گفت: پدرم از جمله نیروهای انقلابی قبل از انقلاب بود که علی رغم خفقان شدید در آن زمان و کنترل رژیم و ژاندارم ها تعلمیمات دینی و شب نشینی های مختلف شان در راستای بیان احکام دینی و توزیع اعلامیه و بیانیه امام راحل ترک نمی شد و در جهت بیداری مردم و ایجاد بیزاری از رژیم منحوس پهلوی با همکاری و همراهی اهالی روستای شهید آباد تلاش فراوان کردند.

در همین برگزاری کلاس ها و استفاده از سخنرانان مذهبی و انقلابی شهید غلامرضا اسدی عرب از انقلابیون فعال دهستان گز بندرگز در استان گلستان امروز بوده است که رابطه ای صمیمی با ایشان و افراد محل داشتند و فعالیتهای مذهبی فراوانی انجام می دادند که اعلام کردند اسدی عرب شهید شد.

(شهید غلامرضا اسدی عرب شهید دوران انقلاب در دهستان گز شهرستان بندگز در استان گلستان فعلی است، که یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در سیزدهم دی ۵۷توسط مزدوران وطن فروش که بعدها به عنوان سران سازمان منافقین در منطقه بندرگز شناخته شدند و از کشور گریختند، به شهادت رسید)

خانم مشکواتی علت شهید شدن شهدا در این روز را اینطور بیان کردند: مثل اینکه جمعیت فراوانی از سراسر استان و اطراف برای مراسم اسدی عرب به گز رفته بودند و رژیم احساس خطر کرده بود و ژاندارم ها به محل مراسم امدند و اعلام کردند که متفرق شوید و همزمان با اعلام، مردم را نشانه رفته و به گلوله بستند و سه نفر از روستای شهیدآباد به شهادت رسیدند.

فرزند شهید مشکواتی با تاکید بر حجاب و عفاف در جامعه، افزود: شهدا خون دادند تا ولایت و عفاف و حجاب در جامعه بماند که متاسفانه اکنون وضعیت حجاب اسفناک است و بی بندوباری و اعتیاد و ناهنجاری جوانان را بدبخت کرده است و مسئولان باید در این رابطه با ایجاد اشتغال برای جوانان آنان را از سردرگمی رها کنند تا شاهد این بی بندوباری در جامعه نباشیم و آزار نبینیم.

وی که خود همسر شهید قربان اردشیری است، گفت: ما شهیدآبادی ها در هر خانواده شهدای فراوانی تقدیم انقلاب کرده ایم و من در خانواده خود 10 شهید از پدر و همسر و پسر عمو و پسر عمه و غیره دارم.

31 سال چشم انتظاری مادری برای فرزند

با ورود به منزلی قدیمی با قدمتی بیش از یکصد ساله که اهالی خانه گفته بودند داخل اتاقی شدم که بوی ایمان می داد، ایمانی که از عکس های شهدای روی طاقچه اتاقشان موج می زد و تقدیم چندین شهید انقلاب آذین بخش اتاقشان شده بود. مادر پیری با روی گشاده به استقبال آمد و با همان گرمی از ما استقبال کرد.

سید علی اکبر قاسمی تروجنی از جمله شهدای جاویدالاثری است که 31 سال مادر چشم براهش مانده است و کوچکترین صدایی در دل شب او را به یادعلی اکبرش می اندازد که سروقامت همچون علی اکبر دشت کربلا عازم جبهه شد و دیگر هرگز اثری از او نیامد.

سیده مریم مشکواتی تروجنی مادر86 ساله این شهید که این روزها دلتنگ پسرش است و این را می توان از قطرات اشکی که گاه و بی گاه از کنار چشمانش روانه می شود اندک صحبتی که با ما دارد را قطع می کند درک کرد، می گوید تنها یک نشانی از علی اکبرم هم بیاید برایم کافی است او رفت و رفت و برایم خاطراتش را به جا گذاشت و حتی به خوابم هم نمی آید تا باردیگر قد و بالای فرزندم را ببینم و دلم آرام شود.

وی با انتقاد از بنیاد شهید و عدم سرکشی از خانواده شهدا گفت: متاسفانه در طول این مدت 31 سال از بنیاد شهید بهشهر به اندازه انگشتان یک دست هم ازما سرکشی و دلجویی نکرده اند در حالیکه باید همه خانواده های شهدا به یک چشم دیده شوند ما چیزی از بنیاد شهید نمی خواهیم همین که دیده شویم برایمان کافی است که آن را هم از ما دریغ می کنند.

سید زین العابدین قاسمی تروجنی برادر شهید علی اکبر قاسمی و هم رزم این شهید نیز با اشاره به خاطراتی از این شهید گفت: اولین اعزامشان به کردستان با هم بودیم و در ازادسازی جاده بانه – سردشت با هم بودیم و بعد از ان در دوره های بعدی جدا شده بودیم ایشان برادر بزرگتر از من بودند که 24 ماه کامل سربازی خود را در مهران- اسلام اباد بود و من در منطقه دیگری بودم و با اینکه مرخصی گرفتند و می توانستند به خانه بروند آمدند مرا دیدند و رفتند و بعد از آن هم مفقودالاثر شدند و دیگر ندیدمشان.

وی در رابطه با خصوصیات اخلاقی گفت: حرکت انقلابی شهید از قبل از انقلاب زبانزد بود و انسان با گذشت، مهربان و مردمی بود و هرگز در طول زندگی ندیدم که آزارش به کسی برسد و کسی را اذیت کند و همواره می گفت: شهید و شهادت خوب است اما شهیدی ارزشمند است که مثل فاطمه زهرا(س) بی نام و نشان باشد و دوست داشت که مفقودالاثر شود و به آنچه لایق آن بود رسید.



نوجوان 14 ساله از مدرسه تا ارتفاعات شیاکوه گیلانغرب

شهید عبدالله نظری نوجوانی که تازه 14 بهار از زندگی اش را پشت سر گذاشته و به دلیل فقر خانوادگی علاوه بر درس خواندن در کوره اجرپزی هم کار می کرد و روزانه مسیر 5 کیلومتری از شهیدآباد تا مدرسه در بهشهر را به دلیل فقر مالی با پای پیاده طی می کرد از جمله شهدایی است که بالبیک به فرمان امام راحل برای مبارزه بادشمن بعثی با رها کردن درس و مدرسه به جبهه رفت و آسمانی شد.

فاطمه نظری خواهر این شهید می گوید: یکسالی بود که برادر بزرگم فوت کرده بود و ما عزادار برادرم بودیم که روزی عبدالله به خانه امد و گفت می خواهد به جبهه برود زیرا وظیفه ای است که باید انجام دهم و رفت و برنگشت.

مرضیه نظری دیگر خواهر این شهید می گوید: ما زندگی فقیرانه ای داشتیم پدرم ییلاقی و چوپان بود و بسیار با مشقت زندگی می گذراندیم اما این پسر هوایی جبهه شده بود علی رغم مشکلات فراوانی که داشتیم می گفت: من فدایی رهبر هستم و باید بروم و رفت و در تاریخ 24آذر ماه 60 به شهادت رسید و جسدش 7 ماه در گیلانغرب بود و بعد از آن اوردند و در 14 تیر ماه 61 تشییع کردیم در حالی که بدنش سر نداشت و در شهید آباد دفنش کردیم.

اردشیری گفت: ادامه راه شهدا در راستای بیان رشادتها و زندگی شهدا است تا جوانان ما با شناخت شهدا در جهت ادامه راه شهدا حرکت کرده و مسئولین نیز باید با ایجاد اشتغال و کار برای جوانان از ناهنجاریهای جامعه جلوگیری کنند.

حاج آسیه بیاتی تروجنی مادر شهید قربان اردشیری نیز با اشاره به مردمی و با اخلاق بودن این شهید گفت: ما خانواده پر جمعیتی بودیم و پدرش کشاورز بود و قربان برای اینکه کمک کار خانه باشد روزها را درس می خواند و شب را در کوره پزی در نکا کار می کرد تا کمک خرج خانه باشد.

وی گفت:بسیاری از شهدای ما در شرایط سخت زندگی کردند و برای دفاع از دین و اسلام رفتند و اکنون نباید ما شاهد چنین بی حجابی و بی بندوباری در جامعه باشیم که خجالت زده شویم و این مسائل باید توسط مسئولین پیگیری شود و تنها خواسته ما حفظ حجاب و عفاف در جامعه و ایجاد اشتغال برای جوانان است.

احترام به خانواده های شهدا از تاکیدات مهم شهید بود

شهید حمزه بیاتی نیز از دیگر شهدای جوان شهید آباد است که در سن 17 سالگی به جبهه رفت و راه خود را در این مسیر قرار داد تا به لقاء الله رسید، حاج یعقوب بیاتی پدر این شهید می گوید: در خانواده ای روستایی و کشاورز زندگی می کردیم و زمان کشاورزی احتیاج به وجود حمزه بود، حمزه کمک کار من در زندگی و کشاورزی بود برادر بزرگش در جبهه بود و برادر دیگرش هم خیلی کوچک بود به او گفتم پسرم الان زمان جبهه رفتن نیست موقع کار و برداشت محصول است و لی او گفت: جهاد در شرایط فعلی واجب تر از کار بر روی زمین است و با رفتنش تنها شدم ، 3مرتبه به جبهه رفته بود و در مرتبه چهارم به شهادت رسید.

وی افزود: ما در بالا محله شهید اباد زندگی می کنیم و شهید قدرت نصیری اولین شهیدی بود که در محله ما به شهادت رسیده بود.

حاج بلقیس بیاتی مادر شهید حمزه بیاتی نیز گفت: همیشه برای بدرقه پسرم به جبهه تا دم درب ماشین می رفتم اما دفعه اخر که بدون خداحافظی رفت متاسفانه نتوانستم پسرم را بدرقه کنم و به دلم ماند که پسرم را برای اخرین مرتبه ندیدم، رفت و به خدایش پیوست.

وی با تاکید بر رعایت حجاب و عفاف در جامعه گفت: متاسفانه اکنون شرایط جامعه طوری است که شرم آور است و حجاب در بسیاری از موارد رعایت نمی شود.

این تنها گوشه ای از خاطرات خانواده های شهداست که بسیار کوتاه و به اختصار آمد تا از شهید بگوییم و خاطراتش و بدانیم از شهید و خاطرات شهید سخن گفتن تداعی لحظات شیرینی زندگی ایثارگری آنانی است که عمری را در راه آرمان های انسانی سپری کردند و اکنون با رفتن و آسمانی شدنشان، و مرور دوباره خاطراتشان در پی بازیابی و بازشناسی ابعاد زندگی و برجستگی آنان هستیم تا با درس اموزی از مکتب شهدا ادامه دهنده راستین راهشان باشیم و بگوییم شهدا در این هیاهوی زندگی شاید نفسمان آلوده، روحمان سنگین و جسم خاکی مان زمین گیر شده است برایمان دعا کنید.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد... (مهر)

 

آلبوم تصاویر