علویون

علویون فاز 5 اندیشه

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

هنرمندانی که «ارزشی» نیستند


هنرمندانی که «ارزشی» نیستند

باید از رئیس جمهور محترم پرسید که آیا هنرمندی که در راستای اعتلای فرهنگ کشورش فعالیت می‌کند با آن هنرپیشه‌ای که با پشت کردن به ارزش‌های مورد احترام مردم کشورش کار می‌کند یکی است؟

به گزارش فرهنگ نیوز ، تصاویر غیراخلاقی و غیرمتعارف منتشر شده از پیمان معادی بازیگر و کارگردان سینمای کشور علاوه بر آن که مهر تاییدی بر ‏انتقاداتی که منتقدان به فیلم ضد دینی برف روی کاج ها داشتند، ضد سخنان اخیر رئیس جمهور در جمع هنرمندان را نقض کرد.‏

چندی پیش، رئیس جمهور کشور در دیدار جمعی از هنرمندان و اعضای تشکل های فرهنگی و هنری با ‏بیان اینکه تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست، اظهار داشت: هنر یعنی ارزش و هنرمند ‏ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی می رسد.‏

پس از این اظهار نظر موجی از انتقادها به رئیس جمهور وارد شد؛‌ در اولین انتقادها حسن رحیم پورازغدی در سخنانی ‏عنوان کرد: می‌گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی‌شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم، یکی کردن این‌ها ‏کاسبی است.‏

روزنامه کیهان نیز طی مطلبی نوشت: اظهارات رئیس جمهور درباره بی‌معنا دانستن تقسیم هنرمند به ارزشی و غیر ارزشی در ‏حالی است که برخی از همین هنرمند نماها، علیه ارزش‌های اسلامی، ‌انقلابی و ملی هتاکی یا دهن‌کجی کرده و همچنین در ‏فتنه‌انگیزی و آشوب‌طلبی نیابتی دشمن، نقش‌آفرینی می‌کردند.

این روزنامه آورد: همچنین با توجه به کسوت دینی و طلبگی آقای روحانی، انتظار ‏نمی‌رود رویکرد سکولاریستی به هنر از سوی ایشان توجیه شود. البته یک احتمال هم این است که آقای روحانی هنرمندنماهای ‏معارض با اصول و ارزش‌ها را ذاتاً هنرمند نمی‌داند.‏

پرویز شیخ طادی، کارگردان سینمای کشورمان نیز در گفت و گویی گفت: ما فیلمهایی داریم که می تواند جامعه را مریض کند و فیلمهایی هم هستند که می توانند ‏جامعه را شفا دهند بنابراین هنرمند ارزشی و غیر ارزشی هم وجود دارد.‏

بنابر این گزارش، انتشار تصاویر پیمان معادی در فضای مجازی، اولین تصاویر از بی هنجاری های سینماگران و هنرپیشگان کشور ‏نیست بلکه پیش از این تعداد قابل توجهی از سینماگران و هنرپیشگان دست به اقدامات ضدارزشی و ضددینی زدند که در ادامه به ‏تعدادی از هنرپیشگان شاخصی که از دایره ارزش ها خارج شدند، اشاره می شود.‏

گلشیفته فراهانی بازیگر سابق سینمای ایران با خروجش از کشور حجابش را کنار گذاشت و سپس طی مصاحبه ای اعلام ‏کرد که از حجاب متنفر است. فراهانی در ادامه پس از حضور در چند فیلم هالیوودی و بازی در نقش های غیر اخلاقی پا را ‏فراتر گذاشت و در مقابل دوربین های تلویزیونی به صورت عریان ظاهر شد.‏

محمدرضا گلزار استار سینمای ایران نیز با حضور در کنسرت های چند خواننده لس آنجلسی نشانه هایی از پای‌بند نبودن به ارزش ها را نشان داد. تصاویر منتشر شده از گلزار و مهدی مقدم (خواننده پاپ) در محافل ضددینی و ضداخلاقی نیز مهر تایید دیگری بر وجود هنرمندان غیر ارزشی است.‏

 

سید محمد حسینی مجری نام آشنای سال های نه چندان دور تلویزیون نیز چند سال پیش به قصد تاسیس شبکه ماهواره ای از ایران ‏خارج شد و سپس به عنوان یک شومن در کشورهای حاشیه خلیج فارس فعال بود اما پس از عدم استقبال از وی، به صدای آمریکا رفت تا با اظهارنظر ‏درخصوص مسئولان نظام جمهوری اسلامی دوباره نام خود را بر سر زبان ها بیاندازد. فرشید منافی نیز یکی دیگر از مجریانی ‏است که برخلاف ارزش های حاکم بر جامعه از ایران خارج شد و به دامان غرب پناه برد.

محمدرضا شجریان یکی دیگر از مصداق های هنرمندان غیرارزشی است، وی طی سال های اخیر علاوه بر مصاحبه هایی که با بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، سی‌ان‌ان، تلویزیون استرالیا ‏انجام داد، تصنیفی را علیه ایران خواند. این خواننده سنتی طی سفری به اروپا با خواننده های لس آنجلسی و همچنین عناصر ‏فعال در رسانه های ضدانقلاب عکس یادگاری نیز گرفت.‏

فاطمه معتمد آریا بازیگر سینما و تلویزیون پس از چند بار حضور با پوشش زننده در برنامه ها و همایش های داخلی چند ‏سال پیش در جشنواره کن کشف حجاب کرد و اسباب خوشحالی بدخواهان نظام اسلامی شد. معتمدآریا همچنین در این سال ها ‏داوری تعدادی زیادی از جشنواره های ضدایرانی را برعهده گرفت.‏

مینا لاکانی برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر در سال 1373 یکی از آن دسته هنرپیشگانی است که پس از فتنه سال ‏‏88 از کشور فرار کرد و در اقدامی ضدارزشی بدون حجاب در برنامه شباهنگ صدای آمریکا شرکت کرد. ‏

 

شاهین نجفی خواننده رپ که چند سالی به طور زیرزمینی در کشور فعالیت می کرد پس از گریختن از ایران، در اقدامی مغایر با ارزش های دینی و اعتقادی هرانسانی به ائمه اطهار و ساحت امام هادی علیه السلام توهین و جسارت کرد.‏

بنابر این گزارش ، این اقدامات تنها به هنرپیشگان و سینماگران محدود نمی شود بلکه در هر عرصه ای نمونه هایی از ‏رفتارهای ضدارزشی افراد و مسئولان را شاهد هستیم.

فریبا داوودی مهاجر ( مشاور وزیر علوم، وزیر و رئیس جمهور در ‏دوران اصلاحات) که در خارج از کشور کشف حجاب کرد، مهدی رستم پور کارشناس برنامه های ورزشی که سرمربی گری تیم ملی کشتی زنان کشور دانمارک را برعهده گرفت، ‏مسیح علی نژاد خبرنگاری که در خارج از کشور علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی فعالیت می کند نمونه هایی از این دست افراد به حساب می آیند.‏

باتوجه به این توضیحات ارائه شده باید از رئیس جمهور محترم پرسید که آیا هنرمندی که در راستای اعتلای فرهنگ ارزش ‏و آرمان های کشورش فعالیت می‌کند با آن هنرپیشه‌ای که با پشت کردن به ارزش های مورد احترام مردم کشورش کار می کند یکی است؟ آیا با وجود این هنرپیشگان غیرمتعهد، تقسیم کردن هنرمند ارزشی و غیر ارزشی اشتباه است؟

منبع: دانا

خاطراتی از شهید ایرانی مدافع حرم

خاطراتی از شهید ایرانی مدافع حرم

سهیل کریمی گفت: حسین هم پروژه مستند من بود و هم پروژه عکس محمد؛ اما حالا همه‌مون پروژه حسینیم، سوژه خنده حسین.
به گزارش فرهنگ نیوز ، از روزى که در بهار امسال، نیت کردم برم سوریه، یعنى در فرودگاه امام خمینى(ره)، توى پرواز، تو دمشق، در لاذقیه، تو هلى کوپتر، همه ى شب ها و روزهاى شمال سوریه و رفت و آمدهاى به شهرهاى مختلف در اون کشور، کسى که تو همه ى لحظه هام حضور داشت، حسین بود. حسین نصرتى، حتا از عزیز دلم محمد تاجیک هم به من نزدیک تر شده بود. تو همه ى تنهایى هاى سرزمین جنگ و خون ریزى. با همه ى درد و دل کردن ها. خلوت کردن ها. تو گوش هم پچ پچ خوندن ها. از این عملیات به اون عملیات. از این شهر به اون شهر. من همه جا با حسین بودم. حسین همه جا با من بود. بهش مى گفتم یه موقع حرفم رو جدى نگیرى! به نظر من تو حسن باقرى این جمعى... بعد جفت مون پقى مى زدیم زیر خنده. جمع مون معروف بود به شانتورا. و حسین مخ این جمع بود. تو همه ى زمینه ها.

* بار اول تو پرواز تهران به دمشق از صندلى جلویى بلند شد و رو به من گفت: آقا سهیل! براى ساخت مستند مى رید سوریه؟ گفتم: لو رفتم؟ گفت: تو سالن ترانزیت دیدم تون. بعد این شروعى بود براى برادرى من و حسین. مى گفت تازه بچه دار شده. "کوثر". مثل بت مى پرستیدش. وقتى تو یکى از هم راهى ها پاش خورد میکروفون دوربینم رو شکوند، تا روز آخر عذاب وجدان داشت. حتا پس از این که خودش شکسته گى رو ترمیم کرد.

* حسین یکى از پروژه هاى اصلى عکس ممد بود. از همه چى‌اش عکس مى گرفت. حتی خوابیدن. بنا بود تو ایران هم محمد تاجیک بره سراغش و از خونه و زنده گىش هم عکس بگیره. در کنار خانومش و کوثر. محمد مى خواست از کوثر پرتره هاى حسین پسند بگیره. نمى دونم گرفت یا نه.

*هر کدوم از بچه ها که شهید مى شدند، اولین نفر حسین بود که خبرم مى کرد. و همش حسرت مى خورد. هر از چندى پیامکى بهم مى داد. یا از این ور، یا از کنار ضریح خانم زینب(س) یا رقیه خاتون(س). تو تشییع پیکر حاج اسماعیل اکبرى با هم بودیم. قرارمون رو از شب قبل تنظیم کرده بودیم. اون روز کنار هم خیلى حال کردیم. خیلى. چه قدر واسه اتفاقى که براى تجهیزات و راش هاى من افتاده بود دل مى سوزوند. همه شون رو لعنت مى کرد. تا لحظه ى آخرى که با هم بودیم پىگیر بود.

*دو روز پیش تو مراسم ختم پدر خانم یکى از بچه ها، سراغش رو از مسؤولش گرفتم. گفت: دو، سه روزى هست که رفته اون ور. یه چیز غریبى از دلم گذشت.

عکاس محمد تاجیک

روز میلاد نبى خاتم گوشى رو خاموش کردم و نرفتم دفتر. داشتم چیزی مى خوندم. تو کتاب‌خونه خونمون. دوشنبه امتحان داشتم. نماز عشا رو که خوندم و در حین مرور درس ها، یاد حسین از ذهنم گذشت. مثل برق. نمى دونم چرا. بعد تصور کردم اگه حسین شهید شه چى؟ مثل برق از ذهنم گذشت. سعى کردم رو درس متمرکز شم. باز فکر کردم یعنى حسین با چى شهید مى شه؟ باز از ذهنم گذشته بود. نمى دونم چرا. در همین اثنا تلفون خونه از اتاق مجاور زنگ زد. گفتم شاید از اقوام ارباب باشند. رفت رو پیغام گیر. صداى محمد تاجیک بود. تا برسم، یه پیغام نامفهوم گذاشته بود. زنگ زدم. محمد از اون ور خط گفت: حسین نصرتى شهید شد. بدون مقدمه. دنیا رو سرم هوار شد. چشام سیاهى رفت. جیگرم سوخت. حسین، سوریه، نزدیک مثل برادر، کوثر، کوثر، کوثر. سیل اشک امون نداد. زنگ زدم به بچه هاى دیگه. فقط پشت خط هق هق مى کردیم. حسین تو دمشق شهید شده بود. جیگرم سوخت.

* پایان هر روز که مى شد، و هنوز گرد و غبار و دود و دم عملیات رو از سر و کول مون نشسته بودیم، حسین اصرار به دیدن راش ها مى کرد. میومد تو اتاق و سر تخت من مى نشست و پافشارى مى کرد همه راش ها و عکس ها رو با دقت تمام برانداز کنه. مى گفتم: دارم خاطراتم رو مى نویسم، الآن مزاحمى. مى خندید و مى گفت: خاطرات تو منم! ویدئوها رو نشون بده. مى گفت: این طورى عیب هاى کارهام رو هم مى تونم بفهمم. تو همه چى دقیق بود. مى گفت کاراى ما هم یه جور مستندسازیه. تو همین اتاق، رازهاى مگوى زیادى بین مون رد و بدل شد. مى گفت: باورم نمى شه من کنار سهیل کریمى دارم کار مى کنم... سهیل کریمى! حالا سهیل کریمى کیه و کجاست، حسین نصرتى کجا؟ حسین هم پروژه مستند من بود و هم پروژه ى عکس محمد. حالا همه مون پروژه حسینیم. سوژه ى خنده ى حسین. جیگرم بد جورى مى سوزه، بد جورى.

منبع: مشرق

"با افراطیون شیعه مرزبندی کنیم"

"با افراطیون شیعه مرزبندی کنیم"

حسن رحیم‌پور ازغدی می‌گوید چند مرز باید پررنگ بشود. یکی مرزبندی شیعیان با افراطی‌های شیعه است و همچنین مرزبندی سنی با وهابی.
به گزارش فرهنگ نیوز ، آنچه در ادامه می‌آید بخشی از سخنرانی حسن رحیم‌پور ازغدی درباره شیعه و سنی واقعی است.
 
وی در این مجال که توسط مجله الکترونیکی اخوت تنظیم شده به طرح مساله‌ای مهم درباره شیعه و سنی می‌پردازد که به‌نظر می‌رسد اگر جریانات افراطی سنتی بگذارند که از این منظر به تاریخ اسلام نگریسته شود شاهد بسیاری از سوء تفاهمات نخواهیم بود.
 
خلط دو مساله مهم
دو معنا از تقابل علوی و غیرعلوی با یکدیگر مخلوط شده که باید این دو را از هم تفکیک کرد. یک معنا، اختلاف نظر تاریخی و فقهی میان شیعه و سنی است که اختلافی درون خانوادگی و علمی و طلبگی است. این صف بندی نیست، اختلاف علمی است.
 
یک مسئله دیگر، اختلاف نظر در مورد اجرای دین و عدالت در جامعه است. تقابل علوی و اموی. در این صف‌بندی بزرگان اهل سنت، جنابان شافعی، ابوحنیفه، مالک و احمد بن حنبل، همگی هم جبهه با اهل بیت، در صف ضدیت با بنی امیه و بنی العباس بودند و از این منظر علوی بودند نه اموی و عباسی.
 
نمونه‌های عدالت خواهی امامان اهل سنت
 
جناب ابوحنیفه به نفع جنبش زید بن علی علیه بنی امیه فتوا صادر کرده و اعلام می‌کند هرکس در رکاب زید پسر امام سجاد(ع)، کشته شود پاداش شهدای بدر و احد را دارد. ایشان به همین دلیل به زندان بنی‌امیه افتاد. در دوران بنی عباس هم با حمایت از محمد نفس زکیه که از علویان بود، در مقابل بنی عباس ایستاد. هم در دوره اموی‌ها و هم عباسیان حکومت را حق اهل بیت(ع) می‌دانست. از نظر تاریخی، امام شافعی و جناب ابوحنیفه از نظر سیاسی علوی و شیعه بودند.
 
جناب شافعی که اصلا جزو مجاهدان زیدی علوی در یمن بود و به همین دلیل در زمان هارون بازداشت و به بغداد آورده شد و حتی تا پای چوبه اعدام رفت.
 
جناب احمد بن حنبل صریحا می‌گوید خلافت اسلامی تا 5 خلیفه بیشتر نبود؛ آخرین خلیفه اسلامی حسن بن علی(ع) است. بعد از او سلطنت و استبداد بود نه خلافت اسلامی. جناب مودودی از علمای اهل سنت پاکستان نیز چنین تعبیری دارد. ایشان می‌گوید در کربلا پایه‌های اصل اسلام لرزید لذا مقابله با اهل بیت(ع) از طرف سنی‌ها نبود، از طرف بنی امیه بود لذا در نبرد میان اسلام ناب محمدی در برابر اسلام اموی، اهل بیت و بزرگان اهل سنت در یک جبهه قرار گرفتند.
 
برای اهل بیت اصل اسلام مهم بود و شرایطی سخت از دوران امام سجاد(ع) علیه اهل بیت وجود نداشته، اما در همین شرایط ایشان برای مرزداران اسلام در حکومت بنی امیه دعا می‌کردند.
 
با افراطیون شیعه مرزبندی کنیم
چند مرز باید پررنگ بشود. یکی مرزبندی شیعیان با افراطی‌های شیعه است و همچنین مرزبندی سنی با وهابی. البته منظور همه وهابی‌ها نیست چون بسیاری از مردم عادی وهابی، آگاهی کافی ندارند. باید با آن خط توطئه‌گر وهابی که انگلستان همزمان با راه انداختن بهائیت در شیعه، در جزیرة العرب راه انداخت مرزبندی کرد.
 
اولین کسانی که اغراق کنندگان و افراطی‌های شیعه را تکفیر کردند، خود اهل بیت بودند. حضرت علی(ع) در تنها موردی که حکم اعدام مرتد را صادر فرموده، برای علی اللهی‌ها بوده است.
 
حضرت امیر از آنان بیزاری جست و فرمود اگر من در برابر اینها مسامحه می‌کردم به اسلام خیانت کرده بودم. تکفیر افراطی‌های شیعه توسط امام صادق(ع)، امام حسن عسگری(ع)، امام جواد(ع) و امام باقر(ع) نیز صورت گرفته است لذا شیعیان باید با تاسی از اهل بیت در مقابل افراطی‌های شیعه مرزبندی کنند.
 
تکفیر وهابیت توسط علمای اهل سنت
اول بار هم علمای اهل سنت وهابی‌ها را تکفیر کردند؛ علمای شافعی، حنبلی و مالکی، ابن تیمیه را تکفیر کردند. به همین دلیل ابن تیمیه به زندان افتاد. محمد بن عبدالوهاب را علمای حنبلی جزیرة العرب تکفیر کردند.
 
امپراطوری حنفیِ عثمانی که در قلب اروپا پیش می‌رفت، توسط وهابیون از پشت خنجر خورد! علمای وهابی با توطئه انگلیس فتوا دادند که ترک‌های سنی کافرند اما جالب اینکه غربی‌ها را کافر نمی‌دانستند! چون دقیقا در همان تاریخ، انگلیسی‌ها در جزیرة العرب با وهابیون همکاری می‌کنند همین کار وهابیت، کمر امپراطوری سنی عثمانی را شکست و فلسطین را به دست انگلیس و بعد اسرائیل سپرد.
 
شیعه و سنی واقعی کیست؟
بنابراین اختلاف علمی و طلبگی شیعه و سنی نباید به صف بندی بینجامد ولی در مقابل صف بندی میان اسلام و کفر و اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی باید هرچه بیشتر پررنگ شود؛ امروز شیعه واقعی حزب الله و سنی واقعی حماس است که در مقابل دشمنان اسلام مبارزه می‌کنند.
 
در این دوره از تاریخ، مسلمین دوباره برای احیای عزت خود برخاسته‌اند، حزب الله شیعی و حماس سنی دوشادوش هم با اسرائیل می‌جنگند و این همان چیزی است که ترس دشمنان اسلام را به دنبال دارد. این همراهی شیعه و سنی در مقابل دشمن، دقیقاً همان چیزی است که صدسال برنامه‌ریزی می‌شود تا از آن جلوگیری کنند.
 
نواب صفوی که به مصر رفته بود، حسن البنا به او گفت که تعدادی از جوانان شیعی مصر جذب گروه‌های لائیک شده‌اند؛ نواب اعلام می‌کند بر همه شیعیان واجب شرعی است که به اخوان المسلمین سنی بپیوندند؛ دقیقاً همین کار را رهبران اخوان در جنگ 33 روزه انجام دادند و اعلام کردند آماده‌ایم 10 هزار نیرو برای برای کمک به حزب الله در جنگ با اسرائیل اعزام کنیم.
 
حکامی که مساله‌شان شیعه و سنی نیست!
در جنگ 33 روزه که شیعه و سنی به حمایت از حزب الله در برابر اسرائیل برخاستند، بعضی حکام لائیک عرب یکدفعه مذهبی شدند و شروع کردند به تبلیغات که خطر شیعه بوجود آمده و اهل سنت در خطر است! در حالی که اینها اساساً آمده بودند تا ریشه مبارزان مذهبی اهل سنت را در کشورهای خودشان بخشکانند! همان‌ها که آمده بودند اسلام را از بین ببرند، یکدفعه دغدغه اهل سنت پیدا کردند! جالب اینکه در جنگ 22 روزه حماس با اسرائیل که دیگر شیعه‌ای در کار نبود، باز هم از حماس سنی حمایت نکردند؛ اینها دغدغه «سنی‌گری» ندارند. با اصل اسلام مشکل دارند.
 
مسیر تاریخ عوض شده است؛ اسلام به دوران عزت خود نزدیک می‌شود و دشمن برای جلوگیری از این اتفاق برنامه‌ریزی می‌کند و ما در این زمنیه مسئولیم. باید جبهه وحدت اسلامی در برابر کفر را تقویت کنیم و اجازه ندهیم دشمنان اسلام که همیشه با استفاده از خود مسلمین بر مسلمین مسلط شده اند، دوباره بر ما چیره شوند.
منبع: فارس

ابتکار جالب مردم مشهد در اعتراض به توافق ژنو

ابتکار جالب مردم مشهد در اعتراض به توافق ژنو

همزمان با توافق نامه ژنو و تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد و توقف بسیاری از دیگر فعالیت های هسته ای کشورمان، مساجد مشهد در حرکتی مردمی اقدام به تلاوت قرآن یادبود شهدای هسته ای می کنند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، طرح تلاوت قرآن یادبود شهدای هسته ای طی امشب و فردا شب (سه شنبه و چهارشنبه اول و دوم بهمن ماه 1392) بعد از نماز مغرب و عشا در مساجد شهر مشهد برگزار می شود.
 
شروع کننده ی طرح پایگاه شهید باهنر مسجد حاج احمد مشهد است که با اطلاع رسانی به دیگر مساجد تا اکنون مساجد ذیل در طرح شرکت کرده اند:
 
1- مسجد حاج احمد- خیابان سرخس
2- مسجد علی بن ابی طالب(ع)- میرزاکوچک خان
3-مسجد ابولفضلی(ع) - گلخطمی
4-مسجد قائم(عج)- کوی کارگران
5-مسجد پنجتن(ع)- طلاب
6- مسجد اکبریه- 17 شهریور
7-مسجد بلال- وحدت
8-مسجد امام صادق(ع)- میرزا کوچک خان
9- مسجد جوادالائمه- چمن
10- مسجد جوادالائمه- رستمی
11- مسجد حضرت ابولفضل(ع)- چهنو
12- مسجد رضویه- چهنو
13- مسجدالرضا(ع)- مصلی
14- مسجد امام رضا(ع)- رضاییه
15- مسجد طه -بولوار میرزاکوچک خان
16- مسجد فاطمه الزهرا(س)- میرزاکوچک خان
17- مسجد هدایت- بسیت متری طلاب
18-مسجد قائمیه- پنجتن
19-مسجد حضرت محمد(ص)-شهرک سعادت امام هادی(ع)
20- مسجد النبی کوی آرمون
21- مسجد امام هادی(ع)-منطقه بهشتی-پارس
22- مسجد الرضا(ع)- احمد آباد
 
جهت شرکت در این حرکت، نام مسجد و محله ی خود را به شماره 09365244029 پیامک کنید.
منبع: رجا

حاج مهدی سلحشور چگونه مجروح شد؟

حاج مهدی سلحشور چگونه مجروح شد؟

یک لحظه احساس کردم گوشم خیلی یخ زده. دستم را آوردم بالا تا کلاهم را درست کنم دیدم یک گلوله خورد به دستم و موهایم را سوزاند.

به گزارش فرهنگ نیوز ، اواخر دی 1366بود. شرایط عملیات خیلی سخت بود به طوری که سرمای حدود20درجه زیر صفر را بچه ها تحمل می کردند.

یک شب قبل از عملیات با محسن درودی (که بعدا شهید شد) نشسته بودیم. محسن مسئول عقیدتی لشکر سیدالشهدا بود. یک دفعه محسن برگشت گفت: توی هیچ عملیاتی به اندازه این عملیات خودم را برای شهادت آماده نکردم.

همه کارهایم را انجام دادم. از همه اطرافیان و دوستان حلالیت طلبیدم، اما فقط یک گیر کوچک در کارم هست که اگر برطرف شود من هم رفتنی هستم. اینکه نظر حضرت از من برنگردد! و چشم نازنینش مرا بگیرد.

در همان عملیات بود که من مجروح شدم و محسن درودی شهید شد.

بعد از شهادتش یکی از دوستان برایم تعریف کرد که یک شب دیدم محسن نشسته و زار زار گریه می کند. گفتم آقا محسن چی شده؟ گفت خواب امام حسین را دیدم. به من گفت محسن کارهایت را انجام دادی و آماده ای برای آمدن؟ به دست و پای آقا افتادم و التماس کردم که با تمام وجود آماده ام اما می خواهم بدون سر بیایم! همین را که گفتم از خواب پریدم!

آنجا بود که متوجه منظور محسن شدم که می گفت چشم آقا باید مرا بگیرد!

شب عملیات شهید سهیلی به بچه ها می گفت: تو شهید می شی! تو مجروح! و...

ما زیاد جدی نمی گرفتیم. البته این هم از الطاف الهی بود که شب های سخت عملیات روحیه بچه ها خیلی بالا بود و حتی در بعضی جاها زیر آتش دشمن می خندیدند و با هم شوخی می کردند!

شهید سهیلی به من گفت: مهدی تو از جانب دست مجروح می شی!

با خنده گفتم از کجا می دانی؟ گفت اگر زنده ماندم می گویم! رفت و شهید شد.

در سنگری که مستقر بودم سرخیلی از بچه ها را عراقی ها با قناسه زده بودند و فرمانده گردان مدام به من تذکر می داد که مراقب سرت باش. ساعت حدود 9شب بود و درگیری به اوج خودش رسیده بود.

اونقدر به عراقی ها نزدیک بودیم که نارنجک های دستیشون توی سنگر ما می افتاد! حدود 20 یا 30 متر با هم فاصله داشتیم و تقریبا درگیری تن به تن شده بود.

یک لحظه احساس کردم گوشم خیلی یخ زده. دستم را آوردم بالا تا کلاهم را درست کنم دیدم یک گلوله خورد به دستم و موهایم را سوزاند.

در همان لحظه بود که یک نارنجک دستی افتاد توی سنگر.

یکی از بچه ها نارنجک را برداشت و دوید که به سمت عراقی ها پرتاب کند توی دستش منفجر شد و به شهادت رسید و منم مجروح شدم.

منبع: سایت حاج مهدی سلحشور