علویون

علویون فاز 5 اندیشه

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

امیرسیاری:خلیج عدن را ترک نمی‌کنیم.

امیرسیاری:خلیج عدن را ترک نمی‌کنیم

فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: نیروی دریایی با اقتدار در خلیج عدن و مسیر عبور و مرور کشتی‌های تجاری برای تأمین امنیت به گشت‌زنی ادامه خواهد داد.

به گزارش فرهنگ نیوز، امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش در برنامه «من طهران» شبکه خبری العالم با بیان اینکه نیروی دریایی با اقتدار در خلیج عدن و مسیر عبور و مرور کشتی‌های تجاری برای تأمین امنیت به گشت‌زنی ادامه خواهد داد تأکید کرد: به هیچ کس اجازه نمی‌دهیم که بی دلیل کشتی‌های ما را بازرسی کند.

سیاری گفت: محور گشت ناوهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مطابق قوانین و مقررات بین المللی و برای برقراری امنیت کشتی ها است.

وی درباره تعداد ناوها و کشتی ها در هر ناوگروه اظهار داشت: ناوگروه ما معمولاً 2 فروند ناو است البته بیشتر هم بوده و 3 فروند و 4 فروند هم بوده است.

* تکذیب ادعای ارسال سلاح به یمن

دریادار سیاری در پاسخ به این سؤال که آمریکا و عربستان ادعا می کنند ناوگروه ایران جهت ارسال سلاح برای انصارالله اعزام شده است، اظهار داشت: وقتی که من مأموریت ناوگروه را اعلام و منطقه حضور آن را معلوم کردم و کاری که اکنون در حال انجام است مشخص کردم، اینها جوابی قاطع به همه آن هایی است که این حرف ها را می زنند.

* خلیج عدن را ترک نمی کنیم و با اقتدار در منطقه هستیم

وی در ادامه گفت: این چنین نیست، و (مأموریت این ناوگروه) کاملا مشخص است؛ یعنی چیزی نیست که قابل رصد کردن نباشد. اما این که بخواهیم به خاطر حرف‌هایی که این ها می زنند منطقه را ترک کنیم و امنیت کشتی تجاریمان را از دست بدهیم، نه این طور نیست.

دریادار سیاری اظهار داشت: ما در منطقه حضور داریم، امنیت کشتی هایمان را برقرار می کنیم، چون به هر صورت مسیر عبور و مرور کشتی های ما است.

وی تأکید کرد: ما که نمی توانیم مسیر عبور و مرور کشتی هایمان را فراموش کنیم و کنار بیاییم تا آسیب پذیری مان بالا نرود.

دریادار سیاری گفت: ما با اقتدار در منطقه هستیم و گشتمان را انجام می دهیم؛ در بحث برقراری امنیت، نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران بلکه به دیگر کشورهای جهان هم کمک کردیم.

* هیچگونه پیام یا هشداری از آمریکایی‌ها یا سعودی‌ها دریافت نکردیم

دریادار سیاری در پاسخ به این سؤال که آیا نیروی دریایی ایران هشداری از آمریکا درباره نزدیک شدن به سواحل یمن دریافت کرده است، اظهار داشت: خیر. ما به عنوان مسئولان نیروی دریایی، از سلسله مراتبمان دستور و پیام می گیریم، از جای دیگر دستور نمی گیریم، ما کار خودمان را انجام می دهیم.
دریادار سیاری درباره اینکه آیا بین ایران و شناورهای دریایی آمریکایی و سعودی هیچ تماسی رد و بدل نشده است، گفت: خیر. هیچگونه تماس و برخوردی وجود نداشت و دلیلی هم ندارد.

وی با این حال گفت: البته نوعی تماس در دریا وجود دارد، هر کشتی که از کنار یک کشتی دیگر می گذرد، با هم ارتباط برقرار می کنند و مبدا و مقصد و ملیت یکدیگر را می پرسند. چنین ارتباطی میان همه کشتی ها در همه عرصه های دنیا وجود دارد.

دریادار سیاری در پاسخ به این سؤال که با توجه به اعزام ناو هواپیمابر روزولت آمریکا به منطقه نزدیک باب المندب، موقعیت این ناو در مقایسه با موقعیت ناو ما چگونه است و آیا به ناوهای ما نزدیک است، می توان آن را با چشم غیرمسلح دید، اظهار داشت: دریا بسیار گسترده است، مگر ما با چشم غیر مسلح تا کجا را می توانیم ببینیم؟ 10 کیلومتر، بیست کیلومتر ؟ در دریای به این گستردگی و با حضور تعداد بسیار زیادی ناو در دریا، همه حضور دارند.

دریادار سیاری تأکید کرد: غیر از ما خیلی از کشورهای جهان هستند که در خلیج عدن برای برقراری امنیت حضور دارند.

* اجازه بازرسی به هیچکس نمی دهیم

دریادار سیاری درباره ادعای عربستان که بر اساس قطعنامه شورای امنیت، حق بازرسی کشتی های ایران را دارد، گفت: این طور نیست. من عرض کردم که حضور ما در آب های آزاد دنیا بر اساس قوانین و مقررات بین المللی است.

دریادار سیاری تأکید کرد: ما ماموریت برقراری امنیت در خلیج عدن را داریم، و بی دلیل هم به هیچکس اجازه نمی دهیم که از ما بازرسی کند، چون همه چیز مطابق قانون انجام می شود و این چنین نیست که کسی از کشتی نظامی ما بازدید کند.

دریادار سیاری ادامه داد: البته آنها حتی اجازه گفتن چنین حرف هایی هم ندارند.

وی افزود: آن ها گفته‌اند سواحل یمن؛ سواحل یمن در کنار آب های آزاد دنیاست، مگر می توانند در آب های آزاد دنیا چنین کاری کنند؟ این طور نیست.

* حضور ایران در خلیج عدن ربطی به حمله عربستان به یمن ندارد

دریادار سیاری در پاسخ به سوالی درباره اعزام تعدادی از کشتی‌های جنگی ایران به شمال دریای عرب و خلیج عدن همزمان با تجاوز نظامی عربستان به یمن و ادعای طرف مقابل که هدف از اعزام این کشتی‌ها همان بحث‌های مربوط به یمن است، تصریح کرد: این برداشت که جمهوری اسلامی ایران همزمان با حمله عربستان به یمن ناوگان خود را به سمت خلیج عدن اعزام کرده است، درست نیست. فکر کنم از سال 86 تاکنون در منطقه شمال اقیانوس هند، خلیج عدن و تتگه باب المندب و دریای سرخ حضور داریم و علت حضور ما هم در این منطقه وسیع و گسترده بنا به دلیل مهم بودن این منطقه است.

* اهمیت باب المندب و خلیج عدن

وی افزود: می دانید که شمال اقیانوس هند و خلیج عدن و باب المندب یکی از بزرگترین راههای آبی دنیا است که بیش از یک سوم تجارت جهانی در این منطقه انجام می شود؛ یعنی عبور و مرور تمام کالاهای آسیای جنوب شرقی به سمت خلیج عدن، باب المندب، دریای سرخ، کانال سوئز، مدیترانه و اروپا و از جبل الطارق به سمت قاره آمریکا. این مسیر عبور کالا است. بنابراین این مسیر اصلی عبور و مرور کالا به اهمیت این منطقه می افزاید.

دریادار سیاری گفت: از سال 86 بحث تروریسم دریایی و دزدی دریایی در این منطقه بوجود آمده و این امر در بعد اقتصادی ضربات زیادی به بدنه اقتصاد جهان وارد کرده است.

دریادار سیاری با اشاره به درخواست سازمان جهانی دریانوردی از کشورها برای تأمین امنیت خلیج عدن تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران از اولین کشورهایی بود که به این خواسته جهانی سازمان دریانوردی پاسخ مثبت داد، زیرا توانمندی حضور در آن منطقه را داشت؛ بنابر این ناوگروه خود را به منطقه خلیج عدن و باب المندب و قسمتی از دریای سرخ اعزام کرد که در مبارزه با دزدی دریایی فعال باشد.

فرمانده نیروی دریایی ارتش افزود: بنابراین ما از آن تاریخ که حضورمان در آن منطقه را به خاطر مبارزه با تروریسم دریایی آغاز کردیم تا امروز در آنجا حضور مستمر داریم و تا امروز 34 ناوگروه اعزام کرده ایم. ما حتی چهار فقره تقدیرنامه از سازمان جهانی دریانوردی به خاطر حضور مداوم در خلیج عدن و مبارزه شدید با بحث دزدی دریایی، دریافت کرده ایم.

* تأمین امنیت 2700 نفتکش و کشتی تجاری و خنثی سازی 25 مورد دزدی دریایی

وی خاطرنشان کرد: نتیجه حضور مستمر ما در آن منطقه مهم جهان این بوده است که ما تا امروز توانسته ایم بیش از 2700 فروند کشتی نفت کش یا تجاری مربوط به جمهوری اسلامی ایران را از این منطقه در مقابل دزدان دریایی به سلامت عبور دهیم. همچنین نزدیک به 200 مورد با دزدان دریایی درگیری شدید داشته ایم و سه گروه از آنها هم دستگیر و به مقامات قضایی تحویل شدند.

دریادار سیاری گفت: علاوه بر این، نزدیک به 25 مورد نیز به کشتی های دیگر کشورهای دنیا کمک کرده ایم.
دریادار سیاری افزود: بارزترین نمونه کشتی متعلق به چین بود که ما این کشتی را از دست دزدان دریائی آزاد کردیم و دزدان دریایی همچنین یک کشتی تجاری ما را خارج باب المندب و زیر مدار 10 درجه ربودند و ما توانستیم پس از یک درگیری 48 ساعته کشتی را آزاد کنیم و برگردانیم.

* ناوگروه با هدف تأمین امنیت خطوط مواصلاتی در خلیج عدن حضور دارد

دریادار سیاری تأکید کرد: استمرار حضور ما در منطقه نتایج خوبی داشته است که موارد فوق نمونه ای از آن است.
دریادار سیاری اظهار داشت: علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، خیلی از کشورهای دنیا که کشتی آنها در منطقه در حال عبور هستند ، در آنجا حضور دارند و با کمک همدیگر امنیت منطقه را  برقرار می کنند.

وی افزود: شاید 10 یا 15 یا 20 ناو کشورهای دنیا در منطقه در حال گشت هستند و به تأمین امنیت منطقه می پردازند.

فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: اکنون سی و چهارمین ناوگروه ما برای تأمین امنیت خطوط مواصلاتی در منطقه حضور یافته است و گشت‌هایش را طبق قوانین و مقررات جهانی انجام می دهد. حضور در دریاهای آزاد برای تأمین امنیت مطابق قوانین و مقررات جهانی است.

دریادار سیاری درپاسخ به این سؤال که آیا امکان دارد ایران برای تأمین امنیت منطقه باب المندب و خلیج عدن ناوهای دیگری را به آن منطقه اعزام کند، گفت: بله این ناوگروه که بازگردد، ناوگروه بعدی به جای آن مستقر خواهد شد و ما در شمال اقیانوس هند و آبهای آزاد دنیا برای برقراری امنیت در منطقه گشت می زنیم.

* آمادگی رزمی صد در صدی ناوگروه ایرانی

وی افزود: کشتی‌های ما برای برقراری امنیت در آن منطقه در حال عبور هستند و ما باید به برقراری امنیت آنجا کمک کنیم؛ ما و این کار را ظرف چند سال گذشته انجام داده‌ایم و محل عبور و مسیر ما مشخص است، و برای تأمین امنیت منطقه لازم نیست که کسی به ما تذکر بدهد.

دریادار سیاری درباره آمادگی ناوهای جمهوری اسلامی ایران گفت: قطعا ناوهای نظامی وقتی از بندر خود جدا می شوند و برای انجام مأموریت عزیمت می کنند، در آمادگی صد درصد هستند و این ویژگی همه ناوهای نظامی است. یعنی همه چیز باید در ناو در آمادگی صد درصد باشد.

وی افزود: بنابراین آمادگی ناوگروه های ما صد درصد است و همین موضوع در دیگر ناوها در بندر و یا محور گشت دیگر مناطق قرار دارند آمادگی صد درصد دارند و در بعد نیروی انسانی و هم تجهیزات و سایر امکانات که به آمادگی رزمی کمک می کنند، دربالاترین سطح آمادگی اعزام می شوند.

دریادار سیاری در خصوص اوضاع کنونی خلیج عدن، باب المندب و تنگه هرمز گفت: آبهای آزاد دنیا دریا عرصه بین المللی است. تنگه هرمز هم مانند باب المندب یکی از مهمترین آبراه های جهان است و حدودا روزانه 18 میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز عبور می کند و بسیاری از کشورهای دنیا نیاز به این انرژی دارند؛ بنابراین خطوط تجاری آنها در آنجا کاملا برقرار است و امنیت در منطقه برای آنان بسیار حائز اهمیت است.

* به هیچ وجه اجازه ناامنی در منطقه را نمی‌دهیم

وی افزود: همانطور که همیشه اعلام کرده ایم، تنگه هرمز، و شمال اقیانوس هند در محدوده دریای عمان به عنوان مناطقی که در آنجا حضور داریم، امنیت آنها را برقرار کرده‌ایم و همچنان برقرار می کنیم و به هیچ وجه اجازه نمی دهیم که ناامنی به وجود بیاید و بلکه با هرگونه عامل به وجود آورنده ناامنی مبارزه می‌کنیم.

دریادار سیاری اظهار داشت: ما همواره در همه رزمایشها اعلام کرده ایم که ما در برقراری امنیت تنگه هرمز که یکی از مهمترین آبراه های جهان است، جدیت تمام به خرج می دهیم و امنیت آنرا تا کنون حفظ کرده‌ایم و حفظ هم خواهیم کرد و اجازه نمی دهیم که ناامنی در آنجا به وجود بیاید.

وی افزود: اما در منطقه شمال اقیانوس هند که منطقه وسیعی است، امکان به وجود آمدن ناامنی و تروریسم دریایی وجود دارد اما بالاخره همه کشورهای همسایه در شمال اقیانوس هند باید با توجه به وزن ژئوپولوتیکی خود، در دریا حضور داشته باشند و با کمک همدیگر امنیت را برقرار کنند. همین موضوع در ارتباط با خلیج عدن نیز وجود دارند به دلیل آنکه یکی از آبراه های مهم جهان است و تجارت جهانی در آنجا جریان دارد؛ آنجا هم امنیت باید برقرار باشد.

وی در پایان اظهار داشت: اگر کشورهای ساحلی منطقه خلیج عدن نمی توانند امنیت آنجا را برقرار کنند، مانند کشورهای یمن، جیبوتی، سومالی و اریتره که نیروی دریایی قوی ندارند، با توجه به اینکه این منطقه یک منطقه بین المللی است کشورهای دیگر که توانمندی دارند بنا به درخواست سازمان جهانی برای تأمین امنیت در آنجا حضور دارند.

درخواست امان نامه نفردوم جیش‌العدل از ایران...

درخواست امان نامه نفردوم جیش‌العدل از ایران

سعید ترکمان زهی چندی قبل از تروئر در پاکستان، رسما از ایران در خواست امان نامه کرده و و حتی فرزندان خود را نیز به ایران می‌فرستد.

به گزارش فرهنگ نیوز، سعید ترکمان زهی معروف به «ملا معاذ» سخنگو و نفر دوم گروهک تروریستی جیش العدل در تاریخ 18 فروردین سال جاری، حوالی ساعت 9 شب در نزدیکی منزلش در کراچی پاکستان به هلاکت رسید.
معاون امنیت داخلی وزارت اطلاعات نیز در گفتگویی اعلام کرد که سعید ترکمان زهی صبح همان روز (18 فروردین 94) به عنوان سخنگوی جیش العدل خبر به شهادت رسیدن 8 نفر از مرزبانان جمهوری اسلامی ایران را توسط این گروه که در تاریخ 17 فروردین 94 انجام شده بود را اعلام کرد و مسوولیت آن را برعهده گرفت و شب همان روز در کراچی پاکستان به هلاکت رسیده است.

در همین رابطه، فارس به برخی اطلاعات و جزئیات جدید از ابهامات نقش سعید ترکمان‌زهی در گروهک تروریستی جیش العدل دست یافت که می تواند برخی زوایای تاریک ترور وی را روشن‌تر کند.

* «ملا معاذ» کیست؟


سعید ترکمان زهی (ملا معاذ) از قدیمی‌ترین چهره‌های همراه و همگام با عبدالمالک ریگی (رهبر معدوم گروهک تروریستی جندالله) محسوب می شد که پس از تاسیس این گروهک، به یکی از یاران مورد اعتماد عبدالمالک تبدیل شده و در کارنامه او، بیش از یک دهه اقدامات ضدامنیتی و خرابکارانه علیه کشورمان دیده می‌شود.

ترکمان زهی سال ها قبل پس از فرار از ایران به پاکستان رفته و به شدت تحت تاثیر آموزش های دینی عبدالرئوف ریگی –برادر بزرگتر عبدالمالک و مفتی گروه جندالله- قرار داشته است و به همین دلیل در مباحث اعتقادی به نوعی شاگرد عبدالرئوف محسوب می شود و عبدالرئوف نیز به وی علاقه مند بوده و به او توجه  خاصی داشته است. چنانکه عبدالرئوف پس از جدا شدن از جیش العدل و تاسیس گروه جدیدی با نام «جیش النصر» امید زیادی به پیوستن سعید ترکمان زهی داشته است. اما این موضوع هیچ وقت اتفاق نمی افتد و عملا عبدالرئوف به نوعی شاگرد قدیمی اش را به یکباره در مقابل خود احساس می‌کند.

با کشته شدن مشکوک عبدالرئوف ریگی، هنگامی که پای محمد ظاهر –رهبر جیش العدل- به عنوان قاتل به میان آمد، برخی ناظرین امنیتی انتظار تحرکاتی از سوی سعید ترکمان زهی را حتی علیه محمد ظاهر داشتند اما او درباره مرگ استادش واکنش جدی نه تنها نشان نداد بلکه تلاش کرد موضوع را به نحوی دیگر مطرح و بیان کند.

این موضوع یکی از نقاط ابهام آمیز زندگی سعید ترکمان زهی محسوب می‌شود.

با این وجود پس از حذف عبدالرئوف ریگی از سخنگویی جیش العدل و ترور مشکوکش، سعید ترکمان زهی با تایید محمد ظاهر رهبر جیش العدل به عنوان سخنگوی این گروهک منصوب می شود و سرویس اطلاعاتی عربستان نیز ضمن استقبال از این اقدام، زمینه ارتباط گسترده ترکمان زهی با شبکه العربیه را فرآهم می کند.

ترکمان زهی پس از انتصاب به عنوان سخنگوی جیش العدل دارای ارتباط وسیعی با افسران اطلاعاتی سعودی می شود و دیدارهای متعددی با آنها در کویته و کراچی برگزار می کند.  افسران سعودی  نیز نه تنها شبکه العربیه را به صورت وسیع در اختیار وی قرار می دهند بلکه گاهی وقت ها به علت برخی توانمندی ها، بیشتر از محمد ظاهر به وی بها می دهند.

لازم به ذکر است که بر اساس برخی مستندات، تنها مصاحبه انجام شده محمد ظاهر با العربیه، اساسا واقعیت نداشته و این سعید ترکمان زهی بوده است که به جای محمد ظاهر سخن گفته و اظهاراتش را به نام او در شبکه العربیه منتشر کرده است.

اما ابهام دوم درباره ترکمان زهی کناره گیری وی از گروهک جیش العدل برای مدت زمانی قابل توجه است که گفته می شود وی در مقطعی، به مدت چندین هفته از اعضای جیش العدل فاصله می گیرد.

اما مسئله ای که مرگ ترکمان زهی را پیچیده تر می کند، همزمانی ترور وی با «درخواست امان نامه از ایران» است.

ترکمان زهی چندی قبل رسما در خواست امان نامه از ایران را مطرح کرده و حتی فرزندان خود را نیز به ایران می فرستد ولی زمان زیادی از درخواست امان نامه توسط وی نمی‌گذرد که به یکباره در کراچی پاکستان، آن هم در یک مکان عمومی به قتل می رسد.
اینها در حالیست که گروهک جیش العدل در بیانیه های خود، ترور سعید ترکمان زهی را با تاخیر و در هاله ای از ابهام مطرح می کند.

قابل تامل تر آنکه این گروه در بیانیه ای خیالی مدعی می شود که ترکمان زهی طی یک عملیات در ایران کشته شده است.

این در حالیست که بر خلاف دیگر بیانیه های گروه جیش العدل که کشته شدن چهره هایی مانند عبدالرئوف در کویته را به صراحت اعلام کرد ولی درباره ترکمان زهی اصرار ویژه ای دیده می شود که بیان کنند ترکمان زهی در کنار آنها و در یک عملیات نظامی کشته شده است. درحالی که سخنگوی جیش العدل در شهر کراچی پاکستان، بی خبر از همه جا در یک کتاب فروشی کشته شده است.

در هر صورت ترکمان زهی کشته شد تا اسرار زیادی از گروه های مختلف تروریستی از زمان مرگ عبدالمالک تا جانشینی محمد ظاهر و سپس قتل و ترور عبدالرئوف (رهبر جیش النصر) و همچنین ترور محمد شفیع ( رهبر گروه انصار ایران) را با خود به زیر خاک ببرد.

یمن؛ پایان نبرد یا آغاز تحولات جدید؟

یمن؛ پایان نبرد یا آغاز تحولات جدید؟

پیش بینی ها نشان می دهد که طی 10 سال آینده، منطقه آبستن حوادث مهمی است که هر عامل موثر بر آن می تواند مسیر این تحولات را در 2 مسیر خواست حاکمان مرتجع و آمریکا و اسرائیل یا مسیر شکل گیری حکومت های اسلامی واقعی هدایت کند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، نتیجه یک ماه حملات بی رحمانه عربستان به یمن چه بود؟ آیا باوجود شهادت بیش از هزار زن و مرد و کودک بی گناه یمنی و مصدومیت هزاران نفر دیگر، می توان برای این تحولات پیام هایی نیز برشمرد؟ تحولات این یک ماه چه نسبتی با تحولات 5 سال اخیر در منطقه (خیزش های مردمی در کشورهای عربی) دارد؟ آیا این اتفاق در تحولات آینده منطقه تاثیر خواهد داشت یا نه؟ هرچند استخراج نتایج و پیامدهای تحولات یک ماه اخیر در یمن نیاز به پژوهش های علمی و جامع دارد اما با نگاهی واقع بینانه و گذرا به این اتفاق و مقایسه آن با تحولات 5 سال اخیر منطقه می توان به نکاتی ارزشمند و موثر در حرکت ملت های اسلامی پی برد. واقعیت انکار ناپذیر این است که به رغم سرعت و قدرت تحولات بیداری اسلامی در ابتدا و حذف حاکمان مرتجع و دیکتاتورهای صاحب نام عربی، درادامه این تحولات، حاکمان قدرتمندتر کشورهای عربی نظیر عربستان با کمک های اطلاعاتی و مشورتی آمریکا و رژیم صهیونیستی توانستند مقابل این جریان مردمی بایستند و حتی زمین بازی را به نوعی تغییر دهند که در کشوری مهم مانند مصر، هرآنچه این خیزش مردمی رشته بود را پنبه کنند. به همین دلیل نگرانی این بود که نکند ویژگی های اصلی این قیام مردمی فراموش شود یا به حاشیه برود. تحولات یک ماه اخیر یمن اما نشان داد که این جریان اسلامی همچنان زنده است و چنانچه زمینه بروز آن فراهم شود می تواند کارایی خود را دوباره به منصه ظهور رساند. اما مگر دستاورد تحولات یمن چه بود؟

1 – ترویج بیش از پیش تفکر مقاومت: نخستین دستاورد همان چیزی است که مردم مقاوم یمن با گوشت و پوست و استخوان خود انجام دادند. یعنی خود مردم وارد صحنه شدند و مقابل بمباران های بی امان و وحشتناک سعودی ایستادند. نه کسی را نماینده خود کردند و بیانیه و اطلاعیه دادند؛ بلکه مرد و زن قاطعانه مقابل تجاوز وحشیانه عربستان ایستادند. به این ترتیب آن چه شاهد بودیم این است که تفکر مقاومت بیش از گذشته ترویج یافته ، این بار در شبه جزیره عربستان نوید آینده ای مقاوم تر در مقابل فشارهای غربی و عربی را برای مردم منطقه می دهد. جالب این جاست که براساس آمار «CIA» 35 درصد یمنی ها شیعه و 65 درصد نیز اهل سنت هستند. هرچند برخی این ترکیب را 50-50 می دانند اما ورای همه این آمارها، نکته مهم این است که این ملت در جریان حملات بی رحمانه آل سعود در کنار یکدیگر قرار گرفتند و اختلافات مذهبی هرگز باعث درگیری میان انصارا… یا ارتش یمن با مردم شهرها نشد بلکه آن چه در جریان بود، مبارزه با تروریست های القاعده و وابستگان به سعودی بود و شاهد مثال آن نیز این که، هر شهری که به کنترل نیروهای مردمی انصارا… و ارتش یمن در می آمد، هیچ کس به مخالفت و اعتراض با آن بر نمی خاست. در کنار اتحاد اسلامی که مردم یمن نشان دادند، نکته مهم دیگر در این عرصه، پیروی مردم از رهبری واحد بود. ویژگی که با تدبیر و تعقل اسلامی و یاری خداوند، اجازه نداد، مانند آن چه در مصر شاهد بودیم، آرمان ها و اهداف مردم به حاشیه رفته و خون های ریخته شده زنان و کودکان هدر برود تا مفهوم سرخ «پیروزی خون بر شمشیر» این بار در یمن، سرزمین عقیق های سرخ، تعبیر شود.

2 – ظهور و بروز شعائر اسلامی و تثبیت هویت اسلامی مردم یمن: هویت یکی از کلیدی ترین مفاهیم در تثبیت قدرت ملت هاست؛ جایی که هویت ها می تواند باعث تعیین یا تغییر عناصر قدرت شود مردم حاضرند برای تثبیت آن از خون خود نیز بگذرند. مردم یمن در مقاومت چند ساله خود و به خصوص ماه های اخیر، نشان داده اند که به دنبال یک حکومت اسلامی مبتنی بر قدرت درونی خود هستند و نه یک حکومت دست نشانده. در راه کسب این هویت نیز ابایی از جهاد و شهادت که از مفاهیم ارزشمند اسلامی است ندارند. این همان چیزی است که امام خمینی(ره) به عنوان پرچمدار اسلامی سیاسی حقیقی در اعصار جدید و بنیانگذار جمهوری اسلامی بارها بر آن تاکید کرده بودند: « (دشمنان) اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌‌اند… برای این منظور که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند… تبلیغ کرده‌اند که اسلام دین جامعی نیست، دین زندگی نیست… اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ندارد…» از منظر همین هویت سازی اسلامی است که شعائر اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های خیزش های اسلامی در مردم یمن قابل تشخیص است. ویژگی ارزشمندی که، ان شاء ا…، منشاء نظام سیاسی آینده یمن نیز خواهد بود.

3 – نفی سلطه و استعمار این بار در شبه جزیره: مردم یمن با مقاومت جهاد گونه خود و شهدای مظلومی که تقدیم انقلاب اسلامی خود کردند، و نیز در سخنرانی ها و مواضع سیاسی خود عملا مفهوم مهم سلطه ستیزی و مقابله با استعمارگران را خون تازه ای دادند. ادبیات رهبران سیاسی یمن و انصارا… و نیز مردم یمن در مقابله با سلطه آمریکا، اسرائیل و آل سعود، نشان داد که آن ها هوشمندانه مسیر اصلی مبارزه خود را یافته اند. مفهومی که می رفت در سایه اقدامات پیچیده آمریکا و اسرائیل با کمک برخی حاکمان عرب به حاشیه برود، در تحولات یمن بار دیگر خون تازه ای یافت. این موضوع همچنین سبب شد که بیش از گذشته میان جریان های انحرافی اسلامی مانند وهابیت از جریان اصلی اسلام ناب جدایی بیفتد و در کنار اتحاد اسلامی که به نمایش درآمد، چهره واقعی حکام سعودی و متحدانشان که در 5 سال گذشته دست پنهان در حمایت از تروریست ها داشتند، آشکار شد. اتفاقی که باید منتظر پس لرزه های آن در ساختار حاکمیت عربستان طی ماه های آینده بود.

پیش بینی ها نشان می دهد که طی 10 سال آینده، منطقه آبستن حوادث مهمی است که هر عامل موثر بر آن می تواند مسیر این تحولات را در 2 مسیر خواست حاکمان مرتجع و آمریکا و اسرائیل یا مسیر شکل گیری حکومت های اسلامی واقعی هدایت کند. هرچند برای اوج گرفتن موج دوم بیداری اسلامی هنوز زمان لازم است اما تحولات منطقه، به خصوص پس از جنگ 50 روزه غزه و حالا یمن نشان می دهد که شرایط امروز، نه پایانی بر تحولات یمن که خود این اتفاقات آغاز گر تحولات مهم و ارزشمند دیگری خواهد بود و باید منتظر ظهور این موج، این بار در شبه جزیره عربستان باشیم. و این ثمره مبارزه و خون های مردم مظلوم و مقاومی است که باور دارند «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» (سوره قصص/آیه 5)

جزئیات سناریوی «سیکل سازش»

جزئیات سناریوی «سیکل سازش»

محمدی درباره چگونگی ربط‌دادن ذهنی مشکلات اقتصادی کشور به مسئله هسته‌ای در افکار عمومی می‌گوید: معتقدم که از اوایل ۱۳۸۹ (از اواسط ۲۰۱۰) به این طرف دشمن تلاش کرد که در افکار عمومی ایران وضعیتی ایجاد کند که من به آن "سیکل سازش" می‌گویم.

مهدی محمدی در آغاز بخش دوم از سخنان خودبا تاکید بر اینکه همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند هیچ جریانی در ایران مخالف توافق نیست، خاطرنشان کرد: تیم مذاکره کننده قبلی هم مخالف توافق نبود، تیم قبلی هم اساساً مذاکره می‌کرد که توافق کند و در آستانه یک توافق هم بود، توافقی که به عقیده من بسیار بهتر از توافق ژنو بود که الان به‌عنوان توافق مادر، بنیاد و زیرساخت تفاهم لوزان است. اگر انتخابات ریاست جمهوری به جای خرداد در شهریور ماه برگزار می‌شد بسیار محتمل بود که بر اساس پیشنهاد آلماتی توافقی بین تیم مذاکره کننده قبلی با گروه 1+5 شکل گیرد. آن توافق هم درباره همان گام ابتدایی بود.

وی با ذکر این نکته مهم که "آن چیزی که ما امروز بر سر آن با دوستان مذاکره کننده و دولت بحث داریم این نیست که ما مخالف توافقیم و کسانی موافق هستند، بحث بر سر این است که همه باید تلاش کنند که ما به یک توافق خوب برسیم" تصریح کرد: ایران امروز به نظر من قدرتمندتر از آن است که بخواهد با کشورهای غربی و آمریکا تن به یک توافق بد بدهد، توافقی که ما می‌کنیم باید در شأن قدرت ملی ما باشد که امروز این مؤلفه‌ها کاملاً رو به رشد است.

این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: اگر شما به وضعیت منطقه نگاه کنید می‌بینید که به تعبیر ویلیام کوهن وزیر دفاع سابق امریکا، امروز امریکا در خاورمیانه به نیروی هوایی ایران تبدیل شده است! این تعبیر بسیار مهمی است و در یک جمله عمق باور امریکا به قدرت ژئوپلتیکی ایران را ترسیم می کند. عرض ما این است که باید توافقی در شأن ملت ایران و متناسب با قدرت ملی ما باشد که دشمن اینگونه آن را توصیف می کند. ولی آنچه که تا امروز انجام شده، هم توافق ژنو و هم تفاهم لوزان، فاصله معناداری با آن چیزی که ملت ایران شایسته آن است، دارد.

محمدی با اشاره به اینکه خروجی 10 سال مقاومت در پرونده هسته‌ای، ریختن خون شهدای هسته‌ای ما، زحمات قابل توجه فنی که در این حوزه کشیده شده، هزینه‌ای که ملت در تحمل تحریم‌ها پرداخته و ... همه این‌ها باید یک توافق شایسته باشد، ضمن تاکید مجدد بر اینکه توافق خوب امروز برای ایران دست یافتنی است، گفت: من کاملاً به این اعتقاد دارم اما با استراتژی فعلی که در پیش گرفته شده می‌توانم با اطمینان بگویم و می‌توان استدلال کرد که ما در آستانه توافق خوب نیستیم..

وی تاکید کرد: آن چیزی که امروز ما را از توافق خوب محروم می‌کند استراتژی مذاکراتی مذاکره‌کنندگان ماست، نه قدرت و ظرفیت ملی ما. قدرت و ظرفیت ملی ما به اندازه کافی در مذاکرات بازتاب پیدا نکرده و تصور می‌کنم این جزو کلیدی‌ترین و مهم‌ترین نکاتی است که به‌عنوان مقدمه هر گونه بحثی در باب هسته‌ای باید به آن پرداخت.

محمدی در پاسخ به این سوال اظهار داشت: من در چند بخش به سئوال شما پاسخ می‌دهم؛ اول اینکه آیا حقیقتاً آنگونه که ادعا می‌شود مشکلات اقتصادی ما محصول نوع مدیریت کشور در پرونده هسته‌ای است؟ و سئوالی که در ادامه به وجود می‌آید که اگر ما در پرونده هسته‌ای رویکردی اتخاذ کنیم که نتیجه آن از دست دادن صنعت و برنامه هسته‌ای در کشور باشد، آیا قادر خواهیم بود و آیا ضمانت وجود دارد که این امر منجر به حل مشکلات اقتصادی کشور شود؟ این سئوال اول.

وی با بیان اینکه بخش دومی که به سئوال شما پاسخ خواهم داد در این باره است که اساساً اگر ما از یک منظر استراتژیک به موضوع نگاه کنیم، آیا این توافق با قدرت ملی ما و با وضعیت قدرت ملی آمریکا مناسبت دارد یا خیر؟ افزود: یعنی هماوردی استراتژیک و راهبردی که بین ما و آمریکا وجود دارد، منجر به شکل‌گیری یک ارزیابی درباره قدرت ملی ایران و درباره قدرت ملی آمریکا شده است و این خود یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها برای ارزیابی ، میزان نیاز هر طرف به توافق است. باید ببینیم که فرآیندی که طی می‌شود آیا متناسب با یک ارزیابی واقع‌بینانه از قدرت ملی ایران و قدرت امریکا در شرایط فعلی هست یا خیر؟!

*** تشریح سناریوی "سیکل سازش" 

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه با ذکر سابقه مهمی از شکل‌دهی منفی به افکارعمومی کشور و حتی برخی نخبگان در زمینه موضوع هسته‌ای خاطرنشان کرد: من معتقدم که از اوایل 1389 یعنی از اواسط 2010 به این طرف دشمن تلاش کرد که در افکار عمومی ایران وضعیتی ایجاد کند که من به آن "سیکل سازش" می‌گویم؛ سیکل سازش چهار بخش بنیادین و ادعای اصلی دارد؛ ادعای اول این است که مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریم‌هاست، ادعای دوم این است که تحریم‌ها مربوط به برنامه هسته‌ای ایران است، ادعای سوم این است که برنامه هسته‌ای ایران حل نخواهد شد، جز از طریق مذاکره مستقیم با امریکا و ادعای چهارم اینکه مذاکره مستقیم با امریکا رخ نخواهد داد و اختیار این مذاکره در دست نظام به مسئله‌ای ایدئولوژیک تبدیل شده است و بدون اینکه توجهی به منافع کشور شود از مذاکره با امریکا جلوگیری می‌شود. خروجی این سیکل این است که می‌گوید مشکلات اقتصادی به دلیل تحریم است و تحریم‌ها به دلیل هسته‌ای است و هسته‌ای مذاکره مستقیم با آمریکا می‌خواهد و مذاکره با آمریکا به دلیل ایدئولوژیک ممنوع شده، نه به دلیل مرتبط با منافع ملی، عملاً برنامه هسته‌ای ایران را در این پروژه عملیات روانی فوق العاده قدرتمند به منشا اصلی مشکلات اقتصادی در ذهن مردم تبدیل کرده است.

محمدی ادامه داد: یک جریان سیاسی هم برای رسیدن به هدف خودش که کسب حداکثری قدرت و بقای قدرت و بسط قدرت خود به نهادهای دیگر است این ادعاهای بنیادین سیکل سازش را که به نظر من تماماً دروغ است و هر چهار ادعا غلط است، بسط داد و تلاش کرد در محیط به‌ویژه انتخابات کشور را در معرض یک "دو قطبی اقتصاد - انرژی هسته‌ای" قرار دهد، گویا باید مردم یکی از آنها را انتخاب کنند.اگر مسیر حفظ فناوری هسته‌ای را انتخاب کردند آن وقت دیگر معنی آن خودبخود و اتوماتیک‌‌وار این است که از رفاه اقتصادی صرف نظر کردند و اگر بخواهند اقتصاد را انتخاب کنند باید برنامه هسته‌ای را کنار بگذارند. اگر ما اجازه دهیم که چنین پروژه عملیات روانی محقق شود، یعنی برنامه دشمن برای رسیدن به هدفش از طریق بازی با افکار عمومی ما و شکل دادن به دوقطبی‌هایی از این جنس محقق شود، پایانی برای این تصور نیست، یعنی دشمن با همان ابزارهایی که دوقطبی اقتصاد - هسته‌ای را به وجود آورده می‌تواند 2 قطبی موشکی - اقتصاد را به وجود آورد و ...

این کارشناس مسائل راهبردی با تاکید بر اینکه اگر ما به یک درک درست از منشأ مشکلات کشور و راه‌حل درست حل این‌ها نرسیم دائما در معرض این خواهیم بود که برنامه‌های امنیت ملی مان از طریق ایجاد چنین دو قطبی‌هایی دچار خسارت جبران‌ناپذیر شود، تصریح کرد: جالب است که آن دشمن بیرونی که این طراحی را انجام داده، یکی از مهمترین عواملی که روی آن حساب کرده وجود یک جریان غرب‌گرا در داخل ایران است که این‌ها "سیکل سازش" را به ادبیات قابل فهم برای مردم ترجمه ‌کنند.

محمدی خاطرنشان کرد: جالب است که ادبیات وسیعی در محیط استراتژیک و اطلاعاتی به ویژه آمریکا و اسرائیل وجود دارد که می‌گوید مکمل جریان فشار از بیرون وجود یک جریان غرب‌گرا در درون ایران است؛ فشار از بیرون بدون وجود یک جریان غرب‌گرا در درون به نتیجه نخواهد رسید، زیرا باید جریانی وجود داشته باشد که این دو قطبی را در افکار عمومی بسازد و مردم را به سمت پروژه‌های سازش‌کارانه سوق دهد و ارزش برنامه‌های امنیت ملی را در ذهن مردم کاهش دهد.

وی تاکید کرد: از نظر بنده می‌توان این را ثابت کرد که مکمل پروژه تحریم، حمایت از جریان غرب‌گرا و جریان سازش‌کار در داخل است؛ من خدای نکرده دولت یا تیم مذاکره فعلی را به چنین چیزی متهم نمی‌کنم ولی دارم درباره چنین جریانی در کشور صحبت می‌کنم که این جریان وجود دارد و این جریان همان جریانی است که حضرت آقا در سخنرانی ابتدای سال فرمودند که روشنفکران قاجاری جدید هستند که ممکن است در مواردی در بخش‌های داخل حاکمیت یا دولت هم باشند.

دلیل هراس امریکایی‌ها از نام یک شهید ایرانی


دلیل هراس امریکایی‌ها از نام یک شهید ایرانی

 

روایتی از زندگی و شهادت شهید مهدوی بسیجی پاسداری که سردار نقدی از او در آخرین رزمایش بسیج یاد کرد

به گزارش فرهنگ نیوز ، شهید مهدوی به عنوان فرماندة ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد .


در سالهای پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالیرتبة سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانة ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکاییها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.

اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال 1366 به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصلة 13 مایلی غرب جزیرة فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی 43 متر مربّع در بدنة آن ایجاد گردید.

اجازه دهید مطالب جالب و خواندنی دراین‌باره را از زبان خود سردار شهید مهدوی بخوانیم: «هنگامی‌که اعلام شد بناست اولین کاروان از نفت‌کش‌های کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقة عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محل‌های اسقرار در میان آب‌های خلیج‌فارس لنگر انداختیم. پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا به شدت طوفانی شد و آنچنان امواج آن به تلاطم درآمد انجام عملیات را عملاً ناممکن می‌نمود؛ امّا با توکّل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یادخدا و اطمینان و قوت قلبی که بدین‌گونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم.

سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محلِ مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون، به روی مین رفت. اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را می‌بوسیدیم. برادران، صورت‌های خود را بر خاک گذاشته گریه می‌کردند و شکر خدا به جا می‌آوردند. چون همه احساس می‌کردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که:

«وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی»

پس از اقدام دلیرانة سردار شهید مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامة دیدار با حضرت امام(ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشة مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نائل آمدند. در این دیدار، حضرت امام(رض) یکایک این سربازان جان برکف اسلام را مورد ملاطفت و تفقّد خود قرار می‌دهد و پیشانی سردار شهید مهدوی را می‌بوسد. شهید، خود دراین‌باره چنین می‌گوید: «پس از اطّلاع از اینکه حضرت امام(رض) از شنیدن خبر روی مین رفتنِ کشتی کویتی و شکست اولین اقدام آمریکا، متبسّم شده‌اند، چنان مسرور گردیدم که همیشه این تبسّم را موجب افتخار خود و رزمندگانِ‌ همراه، می‌دانم. برای ما رزمندگانِ خلیج فارس، همین تبسّم و شادی امام (ره) در ازای همة زحمات شبانه‌روزی کافیست و اگرتا آخر عمر، موفّق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم که حداقل برای یکبار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسّم امام عزیزمان گردیده‌ایم

آقای حاج‌حسن فقیه برادر بزرگوار شهید دربارة آخرین دیدارش با سردار شهید مهدوی می‌گوید: «برای آخرین بار، برادر شهیدم نادر در شب پنجشنبه مورّخة 16/07/1366 در منزل دنیایی خود و در جمع ما حضور داشت. در همان مجلس به صورت خیلی محرمانه‌ای به من گفت: «فلانی! فردا سفر خطرناکی را در پیش رو دارم و به احتمال زیاد، با آمریکایی ها درگیر می‌شویم. نظر شما چیست؟» من در جواب ایشان گفتم: ما مأمور خداییم؛ حیات و مماتمان به دست خداست و هرچه پیش آید، خواست اوست. فردا صبح نیز موقع خداحافظی به من گفت: «قریب به یقین، این آخرین باری‌است که همدیگر را می‌بینیم و احتمال زیادی دارد که در این درگیری شهید شوم

 در عصر روز پنجشنبه‌ مورّخة 16/07/1366 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیرة فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، اکیپ فیلم برداری از عملیات متشکّل از کریمی، محمّدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسّلی بودند.

فرماندة عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیرة فارسی می رسندو وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند.

هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانة باختری آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بی‌سیم در دست «نادر» جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنة گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکاییها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت ، شروع به تیراندازی می کنند.

سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همة وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. تعداد خفاش‌های پرندة دشمن کم نبود و هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حمله‌ور شده بودند.

بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچة طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهّر شهدا از آب برمی آید. لذا به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند. آنها با همة توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکایی‌های تا بن دندان مسلح ادامه می دهند. دشمن، همة شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالیکه خود را با ترکش تهی می‌یابند، پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن می‌افتند.

دستگیری نادر برای دشمن بسیار بااهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازماندة ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا دربارة نادر می پرسند. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیة خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌نماید. هنگامی که جنازة مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشة ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌های وحشیانة دشمن قرار می‌گیرد و سینه‌اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌رسد.