امام على علیه السلام :
خَیرُ اِخوانِکَ مَن دَعاکَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛
بهترین برادرانت (دوستانت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى دعوت کند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.
غررالحکم، ح 5022
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
امام على علیه السلام :
وَابذُل ... لِلعامَّةِ بِشرَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَلِعَدُوِّکَ عَدلَکَ وَإِنصافَکَ ... ؛
گشاده رویى و دوستى ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکار گیر.
یا بُنَىَّ لاتَعدُ بَعدَ تَقوَى اللّه مِن اَن تَتَّخِذَ صاحِبا صالِحا؛
فرزندم! بعد از تقواى الهى، از گرفتن دوستِ شایسته نگذر.
الاخوان، ص 110، ح 25
خَیرُ اِخوانِکَ مَن دَعاکَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛
بهترین برادرانت (دوستانت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى دعوت کند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.
غررالحکم، ح 5022
مَن اَرادَ اللّه بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه خَلیلاً صالحِا؛
هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.
نهج الفصاحه، ح 3064
یا بُنَىَّ اتَّخِذ أَلفَ صَدیقٍ وَأَلفٌ قَلیلٌ وَلاتَتَّخِذ عَدُوّا واحِدا وَالواحِدُ کَثیرٌ؛
فرزندم هزار دوست بگیر که هزار دوست هم کم است و یک دشمن مگیر که یک دشمن هم زیاد است.
بحارالأنوارف ج13، ص413، ح4
اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِنَ الوَحدَةِ، وَالوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السّوءِ؛
هم نشین خوب، از تنهایى بهتر است و تنهایى از هم نشین بد بهتر است.
امالى طوسى، ج1، ص535، ح1162
مَن لَم یُقَدِّم فِى اتِّخاذِ الإِخوانِ الاِعتِبارَ دَفَعَهُ الاِغتِرارُ إِلى صُحبَةِ الفُجّارِ؛
هر کس در انتخاب برادران (دوستان) امتحان را مقدم ندارد، فریب خوردگى او را به مصاحبت با بدکاران مى کشاند.
غررالحکم، ج5، ص398ف ح8922
خَیرُ إخوانِکَ مَن دَعاکَ إلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَکَ إِلى أَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ أعمالِهِ؛
بهترین برادرانت (دوستت)، کسى است که با راستگویى اش تو را به راستگویى بخواند و با اعمال نیک خود، تو را به بهترین اعمال برانگیزد.
غررالحکم، ج3، ص434، ح5022
لا یَنبَغى لِلمَرءِ المُسلِمِ أَن یُواخىَ الفاجِرَ وَلاَ الحمَقَ وَلاَ الکَذَّابَ؛
سزاوار نیست که مسلمان با بدکار و احمق و دروغگو رفاقت کند.
کافى، ج2، ص640، ح3
ثَلاثَةٌ تُخلِصُ المَوَدَّةَ: إِهداءُ العَیبِ، وَحِفظُ الغَیبِ، وَالمَعونَةُ فِى الشِّدَّةِ؛
سه چیز دوستى را یکرنگ مى سازد: هدیه کردن عیب هاى یکدیگر، در غیبت دوست پاس خاطر او را داشتن و بدگویى نکردن و یارى رساندن در سختى.
تنبیه الخواطر، ج2، ص121
اَلصَّدیقُ مَن کانَ ناهیا عَنِ الظُّلمِ وَالعُدوانِ مُعینا عَلَى البِرِّ وَالحسانِ؛
دوست، کسى است که از ظلم و تجاوزگرى باز دارد و بر انجام خوبى و نیکى یارى کند.
غررالحکم، ج2، ص128، ح2078
وَابذُل ... لِلعامَّةِ بِشرَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَلِعَدُوِّکَ عَدلَکَ وَإِنصافَکَ ... ؛
گشاده رویى و دوستى ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکار گیر.
خصال، ص147، ح178
حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَیونِسَ الرِّفاقَ؛
خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد.
نهج الفصاحه، ح 781
لاتَزالُ اُمَّتى بِخَیرٍ ما تَحابّوا وَتَهادَوا وَأَدَّوُا المانَةَ؛
امّت من تا هنگامى که یکدیگر را دوست بدارند، به یکدیگر هدیه دهند و امانتدارى کنند، در خیر و خوبى خواهند بود.
عیون اخبار الرضا، ج1، ص32، ح25
اَلکَـیِّسُ صَدیقُهُ الحَقُّ وَ عَدُوُّهُ الباطِلُ؛
انسان زیرک، دوستش حق است و دشمنش باطل.
غررالحکم، ح 1524
مَن غَضِبَ عَلَیکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَلَم یَقُل فیکَ سوءا فَاتَّخِذهُ لِنَفسکَ خَلیلاً؛
هر کس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستى انتخاب کن.
معدن الجواهر، ص 34
إِذَا اختَشَمَ المُومِن أَخَاهُ فَقَد فَارقَهُ ؛
به خشم درآوردن و شرمنده ساختن دوست، مقدمه جدایی از اوست.
محاضرات، ج2، ص28
اَعجَزُ النَّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اکتِسابِ الاِخوَانِ، وَاَعجَزُ مِنهُ مَن ضَّیعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم؛
عاجز ترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر کسی است که دوستان بدست آورده را از دست بدهد.
الامالی، ص 110
یا عَلىُّ... لاتُصادِق آکِلَ الرِّبا فَإِنَّهُ یُبارِزُ اللّه لأَِنَّ اللّه تَعالى قالَ: (فَإِن لَم تَفعَلوا فَذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللّه وَرَسولِهِ)؛
اى على: با رباخوار رفاقت نکن، زیرا او با خداوند به مبارزه برخواسته، چون خداوند متعال مى فرماید: «اگر دست از رباخوارى برنداشتید پس به خدا و رسولش اعلان جنگ دهید».
میراث حدیث شیعه، ج 2، ص 46، ح 189
اَلکَـیِّسُ صَدیقُهُ الحَقُّ وَ عَدُوُّهُ الباطِلُ؛
انسان زیرک، دوستش حق است و دشمنش باطل.
غررالحکم، ح 1524
جَلیسُ الخَیرِ نِعمَةٌ، جَلیسُ الشَّرِّ نِقمَةٌ؛
همنشین خوب نعمت و همنشین بد، بلا و مصیبت است.
غررالحکم، ح4719 و 4720
قارِن اَهلَ الخَیرِ تَکُن مِنهُم وَ بایِن اَهلَ الشَّرِّ تَبِن عَنهُم؛
با خوبان معاشرت کن تا از آنان باشى و از بدان دورى کن تا از آنان نباشى.
نهج البلاغه، نامه 31
لا تَصفُو الخِلَّةُ مَعَ غَیرِ اَدیبٍ ؛
دوستى با شخص بىادب ، صمیمانه نخواهد شد.
بحار الأنوار، ج 67، ص 400، ح 73
اَدَّبَنى اَبى علیهالسلام بِثَلاثٍ ... ونَهانى عَن ثَلاثٍ : قالَ لى : یا بُنَىَّ مَن یَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا یَسلَم وَ مَن لا یُقَـیِّد اَ لفاظَهُ یَندَم ، وَ مَن یَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ یُتَّهَم... وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حِاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصیبَةٍ ، اَو حامِلَ نَمیمَةٍ ؛
پدرم علیهالسلام مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهىام فرمود . سه نکته ادب این بود که فرمود : فرزندم! هرکس با دوست بد بنشیند ، سالم نمىماند و هر کس گفتارش را کنترل نکند ، پشیمان مىشود ، و هر کس به جایگاههاى بد وارد شود ، مورد بدگمانى قرار مىگیرد (زیر سؤال مىرود) و آن سه چیز که مرا از آن نهى فرمود: دوستى با کسى که چشم دیدن نعمت کسى را ندارد، و با کسى که از مصیبت دیگران شاد مىشود و با سخنچین.
نهج البلاغه ، حکمت 73
عَوِّد لِسانَکَ لینَ الکَلامِ وَ بَذلَ السَّلامِ، یَکثُر مُحِبّوکَ وَ یَقِلَّ مُبغِضوکَ؛
زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند.
غررالحکم، ح 6231
ألمَرءُ عَلَی دین خَلیلِهِ فَلیَنظُر أحَدُکُم مَن یُخالِلُ.
آدمی بر آیین دوست خود است پس بنگرید با که دوستی می کنید.
بحارالانوار ج71 ص19
اِیاکَ وَ مصاحِبَةَ الشِّریرِ ، فَاِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلولِ یُحسِنُ مَنظَرَه وَ یَقبَحُ اَثَره؛
از همراهی و رفاقت با آدم شرور بپرهیز ،زیرا که او مانند شمشیر برهنه است که ظاهرش نیکو و اثرش زشت است.
مسندالامام الجواد، ص243
لا تُشـاوِر اَحمَق وَ لا تَستَعِنَّ بَکَذّابٍ وَ لا تَثق بِمَوَدَهِ مُلُوک؛
با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
تحف العقول،ص316
صدیقُ کلُّ امرئٍ عَقلُهُ و عَدُوُّهُ جَهلُهُ؛
دوست هرکسی عقل اوست و دشمن هر کس نادانی اوست.
جهاد النفس، ح82
لا یکونُ الصَّدیقُ صَدیقاً حَتى یَحفَظُ اَخاهُ فى ثَلاثٍ:فى نکبَتِه وَ غَیبَتِه وَ وَفاتِه؛
دوست اگر در سه مورد دوستش را حمایت نکند دوست نیست:در شدت و گرفتارى او ، در غیبت وى و پس از مرگش.
(نهج البلاغه)
اِعرِف المَودَّهَ فِی قَلبِ اَخیکَ بِما لَه فِی قَلبِکَ؛
دوستی قلبی برادرت را از اندازه دوستی قلبی خودت نسبت به او بفهم.
(تحف العقول ، ص 304)
اِختَبِرُوا النّاسَ بِأخدانِهِم فَإنَّما یُخادِنُ الرَّجُلُ مَن یُعجِبُهُ نَحوُهُ؛
مردم را به دوستانشان بیازمایید؛ زیرا آدمى با کسى که از رفتارش خوشش بیاید، دوستى مىکند.
(تنبیه الخواطر، ج 2، ص 249)
اُبذُل لِصَدیقِکَ کُلَّ المَوَدَّةِ وَ لاتَبذُل لَهُ کُلَّ الطُّمانینَهِ.
هر چه محبت داری نثار دوستت کن امّا هر چه اطمینان داری به پای او مریز.
بحارالانوار ج71 ص16
خوب یارى رساندن به دوست، در تنگنا آشکار مىشود.
میزان الحکمه، ح 7370
خَیرُ إخوانِکَ مَن نَسِیَ ذَنبَکَ، وذَکَرَ إحسانَکَ إلَیهِ.
بهترین برادر تو آن کسى است که گناه و خطاى تو را به خود، فراموش کند.
میزان الحکمة: ح 288