علویون

علویون فاز 5 اندیشه

علویون

علویون فاز 5 اندیشه

چرا امروز هاشمی مدافع آزادی بیان شده است!

چرا امروز هاشمی مدافع آزادی بیان شده است!

«باید نظرات آزادانه البته در چارچوب‌های قانونی و شرعی بیان شود. باید نظرمان را بگوییم. آنها که قبول دارند، فکرشان را بگویند، نمی‌شود فکر را که سرکوب کرد.»

به گزارش فرهنگ نیوز ، هاشمی رفسنجانی مدافع آزادی بیان شده است! این یک طنز یا شوخی رسانه ای نیست، بلکه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام این موضوع را در گفتگوی خود با یکی از روزنامه های اصلاح طلب مطرح کرده است.

رجانیوز-هاشمی رفسنجانی در بخشی از این گفتگو بدون آنکه سابقه خود در برخورد با منتقدانش در دوره سازندگی را بیان کند، درباره لزوم آزادی بیان در فضای دانشگاه ها گفته است: «باید نظرات آزادانه البته در چارچوب‌های قانونی و شرعی بیان شود. باید نظرمان را بگوییم. آنها که قبول دارند، فکرشان را بگویند، نمی‌شود فکر را که سرکوب کرد.»

این جملات در حالی از سوی آقای هاشمی بیان شده که بدون تردید باید فضای عمومی دانشگاه ها دارای حداقل آزادی بیان باشد و برای گسترش منطقی این فضا نیز تلاش شود اما مروری کوتاه بر سابقه برخورد ایشان با منتقدانش در سالهای نه چندان دور به خوبی نشان می دهد اظهارات امروز وی آیا واقعا برخاسته از اعتقادات اوست و یا بیشتر یک ژست سیاسی و نمایشی از آزادی بیان برای افکار عمومی است.

به عنوان مثال، عزت الله سحابی از چهره های ملی مذهبی می گوید: (در اواخر دهه 60) ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم ... بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم.» (روزنامه فتح- چهارشنبه 2 بهمن 1378- شماره 49- صفحه 6)

در دوره ریاست جمهوری هاشمی چه اتفاقی در دانشگاه ها افتاد؟

همچنین بازخوانی دوران 8 ساله دولت هاشمی رفسنجانی نیز نشان می دهد یکی از رخوت آلود ترین دوران دانشگاه ها پس از پیروزی انقلاب در این دوره رقم خورده است بگونه ای که اصلی ترین تشکل دانشجویی منتقد دولت وقت یعنی دفتر تحکیم وحدت با فشارهای متعددی از سوی وزارت علوم دولت آقای هاشمی دست و پنجه نرم می کرده است و حتی اجازه برگزاری برخی از نشست های دانشجویی که در آن قرار بوده نسبت به دولت وقت نقد شود، نداشته است.

علی خضریان از محققان جنبش دانشجویی ایران در این باره می گوید:

«در دانشگاه تهران یک همایش قرار بود برگزار شود در خصوص نقد و بررسی اقتصاد لیبرال از طرف دفتر تحکیم وحدت که آقای احمد توکلی یکی از اصلی ترین طراحان و پیشنهاد دهندگان آن بود اما برای اینکه این نقد صورت نگیرد،  دولت کل همایش را از بین می برد و آن سال دفتر تحکیم حتی انتخاباتش را نمی تواند برگزار کند.» (کتاب تاریخ جنبش دانشجویی مسلمان، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 403)

محسن میردادمادی از عناصر فعال دفتر تحکیم وحدت در دهه 60 در این باره می گوید:

«وقتی ایشان (هاشمی رفسنجانی) دولت اول خود را تشکیل دادند گفتند من یک کابینه کاری تشکیل داده ام چون خودم سیاسی هستم. من وزرای کاری می خواهم و به همین شیوه انتخاب کرده ام. یعنی من دولت غیر سیاسی تشکیل داده ام. این مطلب بیانگر یک نگرش بود. یعنی که امروز، زمان سیاسی گری نیست، زمان سازندگی است. به عبارت دیگر سازندگی را از فعالیت سیاسی جدا کردن و تا حدی هم رو به روی هم قرار دادن ... این یک نگرش در حاکمیت است که وقتی می خواهد نقطه ارتباط  حاکمیت و دانشگاه را تنظیم کند می گوید دانشجوها نباید زیاد فعالیت سیاسی داشته باشند. همه بهتر است درسشان را بخوانند تا برای سازندگی مفید باشند.» (کتاب دیروز، امروز و فردای جنبش دانشجویی، نشر نی، ص 178)

این موضوع در سالهای میانی دو دولت هاشمی رفسنجانی آنقدر پر رنگ شد که رهبر معظم انقلاب در سخنانی بی سابقه و صریح، ضمن اشاره به این مساله از لزوم سیاسی بودن دانشجویان و حتی دانش آموزان سخن گفته و دستهایی را که تلاش می کنند دانشجویان را غیر سیاسی کنند مورد لعنت قرار دادند.  ایشان در 12 آبان 1372 و در دیدار با جمعی از نخبگان  با اشاره به فضای دانشگاه ها تصریح کردند:

«بنده دلم مى‌خواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّى دانش‌آموزان مدارس- روى این ریزترین پدیده‌هاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلى هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد!

خدا لعنت کند آن دستهایى را که تلاش کرده‌اند و مى‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند.کشورى که جوانانش سیاسى نباشند، اصلاً توى باغ مسائل سیاسى نیستند، مسائل سیاسى دنیا را نمى‌فهمند، جریانهاى سیاسى دنیا را نمى‌فهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشورى مى‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟! بله؛ اگر حکومت استبدادى باشد، مى‌شود. حکومتهاى مستبد دنیا، صرفه‌شان به این است که مردم سیاسى نباشند؛ مردم  درک و تحلیل و شعور سیاسى نداشته باشند. اما حکومتى که مى‌خواهد به دست مردم کارهاى بزرگ را انجام دهد؛ نظام را مى‌خواهد با قدرت بى‌پایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام مى‌داند، مگر مردمش - بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش - مى‌توانند غیر سیاسى باشند؟! مگر مى‌شود؟! عالِمترین عالِمها و دانشمندترین دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سیاسى نداشته باشند، دشمن با یک آبنبات تُرش مى‌تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش کند، و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نکات ریز را، باید جوانان ما درک کنند.»

به گفته بسیاری از فعالان جنبش دانشجویی دهه 70، این سخنان رهبر انقلاب تاثیر محسوسی بر باز شدن فضای دانشگاه ها از این برهه به بعد داشت. این اظهارات که در ماه های ابتدایی آغاز به کار دولت دوم هاشمی رفسنجانی مطرح می شد، باعث شد تا فضای تدریجی دانشگاه ها نیز به سمت و سوی بازتری حرکت کند. به گفته میثم سعیدی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دهه 70: «این جمله رهبری کمک بسیار اثرگذاری بود. یعنی تعیین کننده بود برای بازکردن فضای سیاسی دانشگاه ها.» (کتاب تاریخ جنبش دانشجویی ایران، انتشارات نجم الهدی، ص 126)

از این رو بسیاری معتقدند اساسا یکی از علل اصلی انتخاب سید محمد خاتمی در سال 76، انتخاب شعار «آزادی» از سوی او و واکنش مثبت جامعه به آن بود چرا که این شعار کاملا در جهت مخالفت با دوره هاشمی رفسنجانی در میان مردم و نخخبگان تفسیر می شد و علت رای نیاوردن ناطق نوری هم دقیقا همین مساله بود که او در آن برهه به عنوان ادامه وضع موجود و دوران هاشمی رفسنجانی شناخته می شد.

به عبارت دیگر، فضای عمومی دانشگاه ها در دوره سازندگی با چنان فضای بسته و رکودی مواجه شده بود که کلمه آزادی برای دانشجویان و دانشگاهیان یک مفهوم جذاب و گیرا محسوب می شد و از طرف دیگر در فضای عمومی جامعه نیز سالها بود که کسی فرصت و امکان قابل توجهی برای نقد دولت سازندگی و رییس جمهور وقت نداشت، طبیعتا این مفهوم برای بسیاری از نیروهای درون نظام منتقد دولت هاشمی رفسنجانی نیز جذابیت های خاص خودش را داشت.

حال مشخص نیست با توجه به سابقه مشخص و روشن آقای هاشمی و درخواست امروز او برای بازشدن فضای دانشگاه ها، باید این سخن وی را به حساب یک طنز و شوخی روزمره گذاشت یا یک ژست سیاسی ناشیانه و تکراری؟

چرا دلسوزان فرهنگ کشور نگران هستند؟

نگرانی های فرهنگی در دولت یازدهم؛

چرا دلسوزان فرهنگ کشور نگران هستند؟

مسئله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.

به گزارش گروه فرهنگی-فرهنگ نیوز، پنج‌شنبه 15 اسفندماه سال 1392 و طی دیدار اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب، سخنانی از سوی ایشان مطرح شد که بی‌شک باید مورد توجه مسئولان عرصه فرهنگ قرار گیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار توجه به فرهنگ دینی و انقلابی را یکی از وظایف خطیر مسئولان دانستند و با اشاره به اظهار نگرانی نمایندگان مجلس خبرگان در رابطه با مسائل فرهنگی کشور، تأکید کردند: «من هم از مسائل فرهنگی نگرانم و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان سهیم هستم.»
نگرانی دلسوزان انقلاب اسلامی برای آنچه در حوزه فرهنگ کشور جریان دارد، اگر چه محدود به اتفاقات اخیر نمیشود اما کتمان نقش رفتار دولت یازدهم در تشدید نگرانی‌ها، امری غیرممکن است.
مشکلات موجود فرهنگی ما ریشه‌ها و دلایل مختلفی دارد که می‌توان آن را به سه گروه مختلف تقسیم کرد.

1- مدیریت فرهنگ: موضوع چگونگی اعمال مدیریت بر فرهنگ کشور، همواره با تعویض دولت‌ها دستخوش تغییر شده است.
دیدگاه و عملکرد مسئولان فرهنگی دولت پنجم و ششم (موسوم به دولت سازندگی) دست‌کم  در حوزه نشریات و کتاب، با آنچه در دولت هفتم و هشتم (دولت اصلاحات) اجرا شد، تفاوت‌های عمیقی داشت.
همچنین سیاست‌های فرهنگی دولت دولت نهم و دهم (به ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد) تفاوت‌های عمده با دوران اصلاحات و دولت فعلی(دولت یازدهم) داشت.
با وجود همه این تفاوت‌ها، آنچه اکنون در زوایای پیدا و پنهان فرهنگ کشور قابل مشاهده است، هم امتداد بعضی مشکلات سابق و هم بروز ایرادات جدید را شامل می‌شود.

عدم اعتماد به نیروهای انقلابی
موضوع عدم اعتماد به نیروهای انقلابی در عرصه فرهنگ، اگر چه در حال حاضر کاملاً عیان شده و به اوج خود رسیده است، اما مسبوق به سابقه است.
در این بین حداقل دولت اصلاحات دارای سابقه بی‌مهری نسبت به این افراد است؛ دولتی که سال‌های عمده وزارت فرهنگ خود را به‌پای «عطاءالله مهاجرانی» وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ریخت. وزیری که اکنون در لندن سکونت داشته و مفتخر به کارشناسی برای بی‌بی‌سی و همراهی با ضدانقلاب است.
در حال حاضر نیز شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضمن ابراز علاقه به شخص سیدمحمدخاتمی رییس‌جمهور دوران اصلاحات، نه‌تنها انتقادات وارده به وی در ماجرای فتنه88 را نادیده گرفته است، بلکه وزارت ارشاد آرمانی را همان وزارت ارشاد دوران اصلاحات معرفی کرده است.

کوشش برای ادامه راه غلط دوران اصلاحات
اصرار بر تکرار و ادامه بعضی اشتباهات و سوءرفتارهای دوره اصلاحات در حوزه فرهنگ، در حال حاضر به ایجاد سئوال برای جمع کثیری از دلسوزان انقلاب و نیروهای موثر انقلابی منجر شده است. بازگشایی انتشاراتی‌هایی که به‌دلیل ارتکاب رفتارهای غیرقانونی و یا انتشار کتب موهن تعطیل شده بودند و یا تأکید بر حذف ممیزی کتاب یا اصرار بر ایجاد فضا برای فعالیت نویسندگان معلوم‌الحال، تنها چند نمونه کوچک از رفتار وزارت فعلی فرهنگ و ارشاد برای زنده کردن اتفاقات دوران خاتمی به حساب می‌آید.

دورنمای فرهنگ
متأسفانه در فضای کنونی، پیش‌بینی آنچه در حوزه فرهنگ روی خواهد داد، چندان آسان نیست. اگر قرار باشد روند شتاب‌زده فعلی ادامه پیدا کند، تصور دورنمایی مثبت برای فرهنگ جامعه، چندان با واقعیت هماهنگ نیست. نگرانی بسیای از فعالان فرهنگی و دلسوزان و صاحبان تجربه نیز از همین امر نشأت می‌گیرد.
دورنمای کنونی فرهگ کشور، دورنمایی تار، مبهم، غیرقابل پیش‌بینی و حقیقتاً نگران‌کننده است  و متأسفانه علامت‌های بروز آشفتگی در چندین حوزه از فرهنگ کشور، کاملاً قابل مشاهده است.
به‌عنوان مثال، نمایش فیلم‌هایی در تأیید فتنه88 طی دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر امسال، اصرار بر تقدیر از این فیلم‌ها و نمایش فیلمی همچون «رستاخیز»، از دلایل بروز علایم آشفتگی در عرصه فرهنگ کشور محسوب می‌شودهمچنین عدم برگزاری نمایشگاه مطبوعات در موعد مقرر، مشکل دیگری بود که هرگز مشخص نشد، چرا و چگونه بروز کرد.

2- میزان فاصله از وضعیت آرمانی
توافق بر سر اینکه اکنون تا رسیدن به وضعیت آرمانی در فرهنگ، فاصله زیادی داریم، شاید تنها نقطه اشتراک نیروهای انقلابی و حامیان رواج فرهنگ غربی باشد! اما دلایل این دو گروه با یکدیگر شباهت چندانی ندارد.
یک گروه خواهان نشر هر چه بیشتر فرهنگ انقلاب و انقلابی‌گری در عرصه فرهنگ هستند و گروه دیگر علاقه‌مند به ترویج فرهنگ غربی و جولان دادن عناصر بدسابقه، با سوءاستفاده از آنچه آزادی بیان می‌نامند.

و اما حوزه نشر و کتاب و کتابخوانی
آنچه اکنون در حوزه نشر تبلیغ می‌شود، موضوع ایجاد زمینه برای انتشار کتاب از سوی همه نویسندگان است. نویسندگانی که ممکن است حتی مبادرت به طبع و نشر آثاری در اهانت به مقدسات کرده باشند! در چنین شرایطی بدیهی است که فاصله فراوانی میان وضعیت موجود و حالت آرمانی حوزه نشر به‌وجود بیاید.

مطبوعات

فشار دولت بر مطبوعات منتقد، حقیقتی تلخ است که نقطه اوج آن، توقیف نشریه «یالثارات» است. البته ریاست محترم جمهور، علناً اعلام می‌کنند که بستن روزنامه‌ها و نشریات، آخرین راه حل است اما توقیف یالثارات، نتیجه یکی از نخستین برخوردهای دولت «تدبیروامید» با منتقدان بوداز سوی دیگر شاهد هستیم که اهانت به مقدسات در نشریات مختلف که اتفاقا بر طبل حمایت از دولت می‌کوبند نیز روندی شایع شده است

نشریه ای به مقدسات شیعه توهین میکند و روزنامه دیگری با هدایت عناصر شناخته شده مطبوعات زنجیره‌ای، عملاً با رفتار خود، مسئولان قضایی را ناچار به برخوردی قاطع می‌کند. نتیجه آنکه در حال حاضر نگرانی برای حوزه مطبوعات، یک فکر طبیعی محسوب می‌شود.

و اما به یاد داشته باشیم که...
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از بیانات خود طی دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری فرموند: «دولت محترم باید به این موضوع (نگرانی‌های موجود درباره حوزه فرهنگ) توجه کند و مسئولان فرهنگی نیز باید توجه داشته باشند که چه می کنند، زیرا در مسائل فرهنگی نمیتوان بی ملاحظه‌گی کرد.
ایشان تأکید کردند: «مسئله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است

انتقاد شریعتمداری از سخنان جنجالی روحانی...

انتقاد شریعتمداری از سخنان جنجالی روحانی

دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامه‌های اهانت‌کننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت می‌کند و توقیف آنها را برنمی‌تابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه می‌کشاند.

به گزارش فرهنگ نیوز ، حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

جناب آقای دکتر روحانی! رئیس‌جمهور محترم، لطفا به آنچه در پی می‌آید توجه فرمائید!

«اعتقاد به خدا مربوط به انسان‌های عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتش‌فشان است و خیال می‌کند یک قدرت هست که اینها را ایجاد می‌کند... مذهب مقوله انسان سال ۲۰۰۰ نیست»!

« حتی آدم‌هایی مثل ابن‌سینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضی‌شان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره می‌کنند»!

«داستان حضرت عباس و شجاعت‌های او را شیخ‌عباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!

«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...

جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست می‌دهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحت‌مسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!

آن آقای دیگر در نوشته‌های منتشر شده خود، زشت‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اهانت‌ها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دست‌هایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... می‌نویسد؛

«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم لمپن و حشرات‌الارض می‌باشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمی‌توان یاد کرد که از پیامدهای فاجعه‌بار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می‌ بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیس‌جمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر می‌دانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونه‌ای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی می‌فرمایند؟! به یقین نه!

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزه‌های اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمده‌اید. آیا از نگاه و نظر شما حکم ‌الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک‌ و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفی‌کنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاسته‌اند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است.

کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟! فرموده‌اید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامه‌های اجاره‌ای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنواره‌ای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.

جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام دفاع نفرموده‌اید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکرده‌اید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است.

بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامه‌ای که ولایت مولای‌متقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسی‌نژاد و سلفی‌ها و تکفیری‌های صهیونیست‌مآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!

جناب رئیس‌جمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کرده‌اید که چرا اجازه نمی‌دهند روزنامه‌های موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی می‌داند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیه‌السلام را نفی می‌کند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامه‌هایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زده‌اند را روزنامه‌های موافق و همراه دولت می‌دانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایت‌امیرالمومنین علیه‌السلام را همراهی و همسویی با بینش‌ و منش دولت اعتدال نمی‌دانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامه‌های یادشده ابراز نگرانی می‌کنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه می‌فرمائید؟!

و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کرده‌اید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را می‌توانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیم‌نگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامه‌ها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنه‌گران آمریکایی- اسرائیلی را دنبال می‌کنند. آیا غیر از این است؟!

دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامه‌های اهانت‌کننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت می‌کند و توقیف آنها را برنمی‌تابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه می‌کشاند.

جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بی‌خبر باشید. ایشان در سال‌های اخیر تامین‌کننده برنامه‌های شبکه دولتی فارسی‌زبان و ضد ایرانی بی‌بی‌سی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامه‌نگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!

رئیس‌جمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.

و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمی‌گذارد که نمی‌توانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و می‌افتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!

وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شده‌ای است و بی‌گمان نمی‌تواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!

علت را باید از یکسو در کم‌اطلاعی - و در مواردی - بی‌اطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و به‌کارگیری آنان در سیاست‌های پیرامونی وزارتخانه تحت‌مسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاه‌ها، متن را رقم می‌زنند.

و بالاخره، امید است رئیس‌جمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذارده‌اند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!

آقای رئیس‌جمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمی‌خواهند.

سخنان هاشمی شبیه رهنمود همسرش در فتنه 88 بود...

رسالت نوشت:

سخنان هاشمی شبیه رهنمود همسرش در فتنه 88 بود

در اینجا آقای هاشمی احتیاط می‌کنند و اجازه ریسک در دانشگاه را می‌دهند اما در مطبوعات را نمی‌دهند. البته باید از ایشان تشکر کرد. اما مطبوعات به توصیه ایشان گوش نمی‌کنند.

به گزارش فرهنگ نیوز ، اغلب روزنامه‌های دیروز تیتر اول خود را به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان اختصاص دادند. روزنامه آرمان در صفحه اول خود خبر این دیدار را واتاب نداد. با آنکه اغلب روزنامه‌ها تیتر اول خود را به این جمله مقام معظم رهبری که فرمودند: "نگران مسئله فرهنگ هستم" اختصاص داده بودند، روزنامه آرمان تیتر اول خود را به گفتگو با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اختصاص داد و با تیتر درشت نوشت؛ "هم خوشحالم و هم راضی".

وی این پاسخ را در برابر این سئوال مطرح کرده بود که؛ نظر شما در مورد دولت آقای روحانی چیست؟ همه چیز تا اینجای کار طبیعی است. حتی طرح دیدگاه آقای هاشمی در مورد دولت گذشته که گفت: "من همیشه خوش‌بین بودم اما در این ۸ سال فکر می‌کردم همین طور جلو برویم باید تسلیم شویم و دست‌ها را بالا ببریم، دولت خیلی بد عمل کرد."

این دیدگاه هم مورد احترام است. هر کس باید حرف خودش را بزند. اینکه چه رویکردی "تسلیم" بود یا "ایستادگی" باید قدری جلو برویم و اجازه نقد توافقنامه را بدهیم تا در این زمینه هم شفاف‌سازی صورت گیرد. با آنکه مطالب قابل نقد در این مصاحبه بسیار است. فقط به یک پرسش و پاسخ آن می‌پردازیم؛

از آقای هاشمی در روزنامه آرمان سئوال شده است؛ "دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیه‌ای به دانشگاهیان دارید؟" آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ می‌گویند: "من این را به همه می‌گویم، دانشگاهی و غیردانشگاهی ندارد. اگر توقع داریم که جامعه‌مان بهتر شود باید ریسک بپذیریم."

ایشان ادامه می‌دهند: "نمی‌شود فکر را سرکوب کرد. نقش گاندی در هند این بود که به مردم می‌گفت یکی را می‌گیرند، دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید. انگلیسی‌ها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده آویزان کردند. باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آن قدر در زندان جمع می‌شدند که دیگر کسی نمی‌توانست زندانی کند! اگر عموم، عمومی که می‌گویم نه همه مردم، آنهایی که می‌فهمند، حرف حقیقت را بزنند. اتفاقی نمی‌افتد و هیچ کس هم جرات نمی‌کند به مردم ظلم کند."

آقای هاشمی باید به چند سئوال مهم در این باره پاسخ دهند.

۱- آیا این پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی را باید یک رهنمود سیاسی تلقی کرد؟

۲- آیا شرایط حاکم در ایران که خود آقای هاشمی هم در حاکمیت هستند شبیه شرایط حکومت انگلیسی‌ها بر هند در زمان گاندی است؟

۳- آیا امروز انگلیسی‌ها در محاکم قضائی حاکم هستند که برای مقابله با آنها همه باید با راهبرد مقاومت مدنی آماده رفتن به زندان شوند؟

۴- آیا در محاکم قضائی ایران پس از ۳۵ سال احکام انگلیسی صادر می‌شود و این احکام هیچ نسبتی با شرع و قانون ندارند؟

۵- مگر در دانشگاه‌ها چه گفته می‌شود که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست؟ چند نفر را در دانشگاه‌ها گرفته‌اند که حقیقت را می‌گفتند و قاضی برای اینکه جلوی افشای حقیقت را بگیرد، آنها را دستگیر و زندانی کرده است؟

۶- اگر این فرمان یا نافرمانی مدنی که آقای هاشمی می‌فرمایند عملیاتی شود دیگر از حرمت و جایگاه قضا و قاضی چه می‌ماند؟ این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است. نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال ۸۸ رخ داد اما مردم به این رهنمود سیاسی عمل نکردند و در قیام تاریخی ۹ دی به اسم و آدرس، بانیان این شورش را لعن و نفرین کردند.این رهنمود سیاسی شبیه همان رهنمود سیاسی است که اول صبح رای‌گیری انتخابات سال ۸۸ گفته شد؛ "اگر موسوی رای نیاورد به خیابان‌ها بریزید". محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود.

۷- خبرنگار زبده آرمان وقتی به اینجای مصاحبه می‌رسد طمع می‌کند و یک رهنمود دیگری را تقاضا می‌نماید و می‌گوید اگر توصیه‌ای هم دارید بفرمایید.

آقای هاشمی در پاسخ می‌گوید؛ "به شما رسانه‌ها توصیه می‌کنم از حقیقت فاصله نگیرید. آن چه تشخیص می‌دهید ممکن است اشتباه هم تشخیص بدهید ولی باید اجازه طرح و بحث داشته باشید. نمی‌گویم که ریسک کنید که روزنامه‌تان قابل انتشار نباشد و.... "

در اینجا آقای هاشمی احتیاط می‌کنند و اجازه ریسک در دانشگاه را می‌دهند اما در مطبوعات را نمی‌دهند. البته باید از ایشان تشکر کرد. اما مطبوعات به توصیه ایشان گوش نمی‌کنند. همین چند روز پیش بود یکی از روزنامه‌ها ریسک کرد و با اهانت به خداوند متعال، حکم قصاص را غیرانسانی نامید و چند ماه پیش هم یکی از روزنامه‌ها در تنها کشور شیعی جهان جرأت کرد با مطالب سست و بی‌پایه، فلسفه غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را زیر سئوال برد. طبیعی است که قانون و قضا در این باره داوری می‌کند.

آقای هاشمی باید به این سئوال پاسخ بدهد که وقتی صاحب مطبوعه‌ای ریسک می‌کند و در اهانت به مقدسات تردید نمی‌کند آنجا هم باید از فرمول گاندی در برخورد با قضا و قاضی استفاده کرد؟

۸- ما نمی‌دانیم در ذهن مبارک آقای هاشمی جایگاه مباحثی چون وضعیت "آزادی" و "انتقاد" در ایران چیست؟

نمی‌دانیم داوری ایشان نسبت به سلامت قضات شریف دستگاه قضا در مورد آزادی‌های سیاسی چیست؟

اما از ظاهر این مصاحبه بر می‌آید که با فضای کنونی انقلاب که ۳۵ سال جوانان پاکباخته و روحانیون عالیقدری که خون پاکشان را برای اعتلای اسلام و انقلاب نثار کردند فاصله دارد. این فاصله را باید با اطلاعات درست و مطابق با واقع پر کرد.

این عدم اعتماد به دستگاه قضائی باعث شده است پرونده‌هایی چون استات اویل، کرسنت و تخلفات مالی در سازمان بهینه‌سازی سوخت هیچ گاه در فرایند داوری و قضائی قرار نگیرند.

۹- رئیس جمهور دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات گفت: بگذارید رسانه‌های حامی دولت، آزادی و امنیت داشته باشند. این حرف درستی است. اما رئیس جمهور هم باید بداند یک رسانه حامی دولت در طراحی پیام خود در برهم زدن امنیت ملی و امنیت قضائی چه شاهکاری انجام می‌دهد. او با بهره‌گیری از غفلت یک مسئول دارای هوش سیاسی بالا، نافرمانی مدنی و دستور شورش عمومی در می‌آورد، بیانات رهبری را در صفحه اول خود سانسور می‌کند و تیتری استخراج می‌کند از سوژه خود که درست در برابر اعلام نگرانی در حوزه فرهنگی است. رئیس جمهور که رئیس شورای امنیت ملی هم هست اگر هوشیار نباشد از سوراخ نفوذ در رسانه ۱۰ بار گزیده می‌شود اگر این گونه رسانه‌ها حامی رئیس جمهور و آقای هاشمی هستند باید از این حمایت تاسف خورد.