به گزارش فرهنگ نیوز : امام خمینی در وصیت نامه:
و
مسئله تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفه همه دانشمندان و
گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا
سفارتخانه ها نشریات تبلیغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را براى
جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در
همه ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج فهمیهاى دوستان
خودنمایى نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به
اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غمانگیز است که مسلمانان متاعى دارند که
از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانستهاند این گوهر گرانبها را که
هر انسانى به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن
غافل و به آن جاهلند و گاهى از آن فرارى اند!
تریبون
مستضعفین نوشت، صرف شرکت وزیر خارجه ایران در نشستی که العربیه برگزار
میکند غیر قابل توجیه است. با اینحال جواد ظریف با اعتماد به نفس پا به
نشستی میگذارد که رسانهای هواخواه تروریسم و تجزیه طلبی و کاملا متخاصم
با موجودیت جمهوری اسلامی گرداننده آن است.
ظریف در کنار مجری سر و پا لخت العربیه مینشیند که عوام العرب هم آن را
العبریه میخوانند و وقتی مورد سوال قرار میگیرد که «آیا از حزبالله
میخواهید که نیروهای خود را از سوریه خارج کند؟» پاسخ میدهد:
«من
از همه نیروهای خارجی میخواهم از سوریه خارج شوند و از همه تلاش خود در
این زمینه استفاده میکنیم تا سوریها بتوانند درباره آینده خود تصمیم
بگیرند. همچنین باید ارسال پول و سلاح به سوریه متوقف شود و ملت سوریه
سرنوشت خود را مشخص کند و امیدواریم این راه حل در کنفرانس ژنو۲ محقق شود.»
دیپلماسی
مدعی و مفتخری که معلوم نیست چه مستندی برای اینهمه افتخار و اعتماد به
نفس دارد ظاهرا از درک سادهترین مقتضیات جنگ پنهان هم عاجز است. چطور
میتوان تصور کرد که وزیر خارجه جمهوری اسلامی از پیش خودش تصمیم بگیرد و
از نیروهای مدافع حزب الله بخواهد که از سوریه خارج شوند؟
سوریه
و مردمش در خطرند، نه تنها جان انسانها که حتی جسد مردهها، اماکن مقدس،
قبور صحابه و حرم حضرت زینب (س) در خطر است، موجودیت حزب الله و آینده
مقاومت در خطر است، عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در خطر است، آنگاه یک نفر
در قبای وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره خروج نیروهای حزب الله از سوریه
اظهار نظر منفعلانه میکند! و کسی هم پیدا نمیشود که بپرسد شما چه
کارهاید که بخواهید چنین چرخشی در سیاست خارجی رقم بزنید؟
«اگر
همه نیروهای خارجی سوریه را ترک کنند و حمایت عربستان و قطر و ترکیه و
امارات و آمریکا از تروریسم و جنگ داخلی در سوریه تمام شود آنگاه نیروهای
حزب الله پس از آرام شدن اوضاع و اطمینان از متلاشی شدن گروههای مسلح
سوریه را ترک خواهند کرد.» این سادهترین جوابی بود که کسی در قامت وزیر
خارجه جمهوری اسلامی ایران میتوانست به چنین سوال گستاخانهای بدهد. اما
به جای آنچه شنیده شد؟ چیزی که مخاطبان العربیه و حضار جلسه را خوشحال کند؟
هنوز
از اکسید شدن اورانیوم غنی شدهای که تنها به کار تولید دارو برای بیماران
صعب العلاج ایرانی میرسید چیزی نمیگذرد که جان کری عربده جنگ سر داده و
عقب نشینی بیشتری میخواهد. همین افتخار برای سیاست خارجی اعتدال و وزیر
هوشمندشان کفایت میکرد و دیگر احتیاجی به آراسته شدن گلهایشان به چنین
سبزههایی نبود. اگر کلیدشان قفل اورانیوم ذخیره شدهمان را به روی اجنبی
باز کرد دیگر لازم نیست قفل مقاومت حزب الله را به روی دشمن باز کند. اکسید
کردن بس است.
دیپلماسی عمومی ضروری است، اما هوشمندی میخواهد نه
خوش خیالی، و هر چقدر هم ضرورت داشته باشد اینگونه نیست که هر نشست و هر
رسانه و هر سوال و هر جوابی را توجیه کند. دیپلماسی خوب است و لبخند و تبسم
هم توجیه دارد اما خوشبینی و خودشیرینی چطور؟! لبخند نمیتواند هر خبط و
خطایی را توجیه کند. بهتر است کسانی که خیلی مشتاق آغوش گرم دیگران هستند
در حد همان فیس بوک و توئیتر خودشان را نگه دارند و بیشتر از آن به
خودباوری نرسند تا چنین دسته گلهایی هم به آب نرسد.
وانگهی! اگر
قرار بود اذناب و عنترها کنار زده شوند و مستقیما با خود کدخدا مذاکره شود
دیگر نشستن با اوغلو و جوده و کوچکتر از اینها چه معنایی دارد؟! اوغلو
قصاب مردم سوریه است. پشت لبخند ظاهرا متین و نگاه آرام این دیپلمات ترک
نظریهای از عثمانیگری و دریایی از خون و وحشیگری خوابیده است که چهرهاش
را تنها سابقه نحس عثمانی تصویر میکند. جنگ علیه شیعه و هدم نفوذ و
تأثیرگذاری ایران دیگر معادله چند مجهولی و توطئه پشت پرده نیست که کسی به
آن تجاهل کند، روتر از آن است که حتی احتیاج به توضیح داشته باشد.
بنابراین
آن دسته از اطفال سیاسی که از چنین مواضعی دفاع میکنند و خودشان را با
واژه دیپلماسی فریب میدهند و با چهار کلمه بلغور بریتیش تصور کردهاند که
عالم السر و الخفیات روابط بین الملل هستند بهتر است چند صباحی سر کلاس
ولید المعلم و بشار جعفری بنشینند و مثل طفل ابجد خوان سرشان را پایین
بیاندازند و فقط یاد بگیرند که دیپلماسی فقط در غرغره کردن زبان یا اکسید
کردن داشتههای ارزشمندی که خون پایشان ریخته شده است خلاصه نمیشود.
نمیشود جوانهای مملکتی برای دفاع از حریم اهل بیت کشته شوند و دیگرانی چوب
حراج به چیزی که بهشان مربوط نیست بزنند.
امیدها کمرنگ و سرد است
اما دیگر مجلس هم بهتر است کارت زرد و فرمایش را فراموش کند و با لبخند و
تبسم یک واکنش جدی و حاوی مصرف توأمان داخلی و خارجی از خود نشان بدهد.
مجلس ما هم مثل کنگره آمریکا میتواند علامتهایی واقعی و کاملا جدی مخابره
کند که اگر کسی بخواهد بیش از کوپن صادر شدهاش نرمش نشان بدهد مسئولیت
کله پا شدنش را همه نمایندگانی که هنوز «اکسید» نشدهاند تقبل خواهند کرد.
دیپلماسی کلید اگر با چنین پیامدهایی میدان پیدا کند قفل همه گنجینههای
این سرزمین را مفت و ارزان باز خواهد کرد.
به گزارش فرهنگ نیوز ، چند سالی است که معضل حجاب در جامعه اسلامی ما مشکلات عدیده ای را به وجود آورده است.هجوم رسانه ای دشمن یا همان تهاجم فرهنگی به وسیله هزاران شبکه ای ماهواره ای و هزاران سایت داخلی و خارجی و از سویی دیگر کوتاهی در انجام وظیفه مسئولین جهت ساماندهی وضع حجاب مردم و عدم فرهنگ سازی آنان موجب این شده است که وضع حجاب در کشور اسلامی ما به مرز بحران برسد و نیروی انتظامی را ناچار کرده است که با قوه قهریه با بدحجابی در جامعه مبارزه کند .در صورتی که بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، دولت باید از طراحی و تولید و توزیع و فروش پوشاک غیر اسلامی جلوگیری و با سرمایه گذاری در مقوله پوشاک و حمایت از تولید کنندگان داخلی و ترغیب آنان به تولید پوشاک اسلامی و با طرح های به روز نیاز جوانان این مرز بوم را تامین کنند تا دیگر گشت ارشاد نیروی انتظامی به عنوان راه حل آخر مقوله مبارزه با بدحجابی به این موضوع وارد نمی شد.
اخیرا فروشگاهی در غرب تهران راه اندازی شده است که با مشارکت برترین تولیدکنندگان داخلی پوشاک اقدام به عرضه البسه ایرانی اسلامی می نماید.اقدامی که سالها پیش مسئولین فرهنگی کشور باید به فکر آن می افتادند تا شاهد این از هم گسیختگی فرهنگی در مقوله حجاب نباشیم. لذا برای آگاهی از اهداف راه اندازی این فروشگاه با آقای رحمتی مدیر تبلیغات فروشگاه پوشاک ایرانی اسلامی گل یاس به گفتگو نشستیم.
**هدف مسئولین این فروشگاه از تشکیل این مرکز چه بود؟ این فروشگاه از چه زمانی شروع به کار کرده است؟
برای اولین بار در کشور، مرکزی به نام فروشگاه پوشاک ایرانی اسلامی گل یاس شروع به کار کرده است. ما تا به حال در کشور سابقه چنین کاری را نداشته ایم که یک مجموعه ای بیاید و در موضوع عفاف و حجاب و ملزومات آن به صورت تخصصی کار کند .این مجموعه حدود دو ماه است که به صورت رسمی آغاز به کار کرده است و اینکه دوستانی که اینجا هستند اکثرا تولید کننده و طراح لباس و از برگزیدگان جشنواره های مختلف مدو لباس و بنیاد مد و لباس هستند.
هدف و رسالت این مجموعه غیر از مقوله عفاف و حجاب بحث سبک زندگی ایرانی و اسلامی است . یعنی حتی در غرفه عرضه محصولات مواد غذایی سعی شده است که محصولات تماماً تولید داخل باشد. اینجا منحصراً فروشگاه لباس و پوشاک نیست و ما در کنار عرضه پوشاک اسلامی (زنان و مردان و کودکان) به لوازم خانگی، موادغذایی و حتی تزئینات و دکوراسیون منازل هم پرداخته ایم.
**قبل از مراجعه به این فروشگاه تصورم این بود که اینجا شبیه فروشگاه های زنجیره ای باشد. اما مشاهده کردم که این مجموعه به صورت غرفه غرفه است. ساز و کار این فروشگاه به چه صورتی است؟
سازو کار فروش محصولات در این مجموعه بدین صورت است که فرد پس از مراجعه به فروشگاه و بازدید و خرید از غرفه های مختلف در صندوق هایی که در هر طبقه تعبیه شده است هزینه کالای خریداری شده را پرداخت می کند. با توجه به این که نظارت بسیار قوی روی اجناس و فروش محصولات است امکان تخلف فروشندگان نزدیک به صفر است. البته الحمدالله تمام فروشندگان ما از برند های برتر داخلی و حتی افراد متصدی فروش آنان دوستان موجه و با تجربه ای هستند.
**چه برندهایی اعلام آمادگی کردند که در این فروشگاه حضور داشته باشند؟ چگونه برندهای دیگر می توانند از شما غرفه بگیرند؟
برند های برتر ایران در این مجموعه حضور دارند به طور مثال جلابیب ، نساجی بروجرد ، آی تک ، گرند ، راین ، فاطیما ، کت و شلوار وصال ، ثنا و ...البته در بخش بین الملل هم فعال هستیم به طور مثال طراحی به نام خانم طرقانی که در خارج از کشور فعال هستند و چادرهای تولیدی شان در خارج از کشوربه فروش می رسد در این مجموعه غرفه دارند و اتفاقا این غرفه بسیار مورد اقبال مشتریان ما قرار گرفته است.لازم به ذکر است که هزینه غرفه های این فروشگاه نسبت به دیگر مراکز تجاری بسیار مناسب تراست و با شرایطی که برای دوستان فروشنده قرار داده ایم پوشاک و کالا های این فروشگاه با قیمیت بسیار مناسب تحویل مشتری می شوند.
** چادرهای بخش بین الملل شما حول چه قیمتی است؟
از 150 هزار تومان تا 500 ،600 هزارتومان هست البته چادرهای نفیس تری را هم تولید می کنند که به خاطر نداشتن کشش در این مجموعه هنوز عرضه نکردند.
**چند درصد اجناس و کالاهای این فروشگاه ساخت ایران است؟
100 درصد کالاهای این فروشگاه ایرانی هستند و حتی ما با مکانیزم های نظارتی که در نظر گرفته ایم از ورود البسه ایرانی که مارک خارجی به روی آن زدند جلوگیری می کنیم. در ضمن با انتشار نشریه ای در مورد علائم تهاجم فرهنگی و فراماسونری و شیطان پرستی و پخش آن در بین فروشندگان کالاها ضمن آگاه سازی این دوستان از ورود این گونه البسه به فروشگاه جلوگیری می نماییم.
**استقبال مردم چگونه بوده است ؟ از چه قشری بیشتر به فروشگاه شما مراجعه می کنند؟
با توجه به زمانی که از آغاز به کار فروشگاه می گذرد و با توجه به اینکه تبلیغ خاصی انجام نداده ایم استقبال مردم بسیار خوب بوده است. بیشتر مردمی که به فروشگاه ما مراجعه کرده اند از طریق تبلیغ سینه به سینه بین خود مردم با ما آشنا شده اند.
البته در آینده نزدیک تبلغات گسترده ما شروع خواهد شد. رایزنی های لازم با صدا و سیما انجام شده است .لازم به ذکر است فرق ما با بقیه مراکز تجاری این هست که فضای فروشگاه ما خانوادگی است و مراجعین ما بیشتر از قشر مذهبی و حزب اللهی هستند.
**همانطور که اطلاع دارید ما در قوانین داریم که دولت باید از تولید، ورود و توزیع پوشاک غیر اسلامی جلوگیری کند و با حمایت از تولیدکنندگان پوشاک اسلامی به پاک سازی فضای کسب و کار لباس فروشان بپردازد. به نظر شما چرا دولت برخورد قابل توجهی نمی کند؟ راه حل خروج از این بحران به وجود آمده در بازار پوشاک و بد پوشی رایج در جوانان کشور چیست؟
یکی از برندهایی که در این مجموعه با ما همکاری دارند شرکت نساجی بروجرد است.این شرکت به معنای واقعی کلمه با قدرت تمام در همه زمینه های تولید پوشاک (از لباس بچه گرفته تا کت و شلوار) کار می کند. این کیفیت و تولید، قابل رقابت با شرکت های مطرح دیگر بدون شک مرهون حمایت های خوب دولت از این شرکت بوده است. به نظر بنده دولت با حمایت از تولیدکنندگان خوب داخلی به صورت وام و ... و نظارت بر اینکه این حمایت چگونه خرج می شود و بابت تولید چه کالاهایی مصرف می شوند، می تواند به صورت ریشه ای این مشکل را حل نماید. چراکه تا ما برندسازی نکنیم، نمی توانیم با برند های برتر دنیا رقابت کنیم و مطمئناً جواب خواهد داد. چرا که ما در نساجی بروجرد نتیجه حمایت دولت را دیده ایم. به عنوان نمونه یکی از تولیدات شگرف این نساجی، کت و شلواری هست که این شرکت ادعا دارد برای اولین بار در دنیا می توان این کت و شلوار را بدون هیچ مشکلی در ماشین لباسشویی شست. ما تولیدکنندگان خوبی داریم فقط باید به آنها بها داد.
**ارگان ها وسازمان های دولتی از شما حمایتی انجام داده اند؟
هنوز کمک خاصی به ما نشده است. ولی در حال مذاکره هستیم وانتظار داریم که مسئولین ذیربط با توجه به اینکه ما تنها مرکزی هستیم در زمینه عفاف و حجاب فروشگاه دائمی به این سبک راه اندازی کرده ایم در زمینه تبلیغات و ترویج این حرکت در سانه ها به ما کمک کنند.
** در آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید؟
خدا را شکر در مجموعه گل یاس امکان تامین سبد کالایی و برگزاری نمایشگاه عفاف و حجاب به صورت تخصصی برای ادارات و سازمان های مختلف را داریم و در آخر این نکته را هم ذکر کنم که ما در حال راه اندازی بخش بین الملل هستیم و رایزنی هایی هم انجام داده ایم به طور مثال با مالزی مذاکراتی انجام داده ایم .به این نحو که در کشور مالزی پوشاک و البسه با معیار های اسلامی و مناسب با سبک زندگی ایرانی ما تهیه می شود را خریداری کرده و در فروشگاه عرضه کنیم و این ارتباط دو طرفه برقرار می باشد.
لازم به ذکر است مکان این فروشگاه ، غرب تهران ، اتوبان آزادگان ، شهرک راه آهن ، بلوار کوهک می باشد.
ابتدا کلامم را با حدیثی در ذم صوفیه آغاز می کنم:
امام رضا می فرماید:هر کس نام صوفیّه نزد وی برده شود و آنان را با زبان و دل انکار نکند از ما نیست، و هر کس آنان را انکار کند مانند کسی خواهد بود که در برابر رسول خدا (ص) به جهاد با کفّار بپردازد.سفینه البحار، ج۲، ص ۵۷٫
مخالفت دراویش گنابادی با مردم انقلابی (۱)
گذر از تاریخ ظلمی بس نابخشودنی است. ما هم بر خود واجب دانستیم در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب به افشای ظلمی بزرگ از طرف دراویش دست بزنیم و این فرقه را که از اول هم بویی از اسلام و انقلاب نبرده است را رسوا کنیم. دراویش از همان ابتدا شریک دزد و رفیق قافله بودند. به دزدها اطلاع میدادند که قافله چه موقع حرکت میکند و بعد خودشان شریک سارقین میشدند. باطن تصوف، وابستگی به شیاطین و منحرفینی است که اصلاً معاد را قبول ندارند، همچنین با انقلاب اسلامی ایران همه چیز آنها به خطر افتاد، چرا که وقتی مردم عاقل بشوند و به عقل و علم و دستورات الهی مراجعه کنند، خواه ناخواه بازار خرافات کساد میشود.
اما دیری نپایید که بزرگترین معجزه قرن به تحقق پیوست. فریادهای اسلامخواهی و انقلابی مردم مسلمان ایران، نظام شاهنشاهی را سرنگون و پرده از چهرههای تزویر و خیانت زدود. سناگویان طاغوت و نوکران حلقه به گوش آمریکا از انقلابیون و مجاهدان فی سبیل الله مشخص گردیدند. آنان که از شریعت و طریقت سخن میگفتند معلوم شد که حقیقتشان چیزی جز نوکری طاغوت و حمایت از ظالمان و ائمه کفر نیست.
اما به قبل از انقلاب بر گردیم و گوشه ای از مراودات این فرقه و حکومت پهلوی را با هم مرور کنیم.
ارادت دراویش گنابادی به حکومت پهلوی (۲)
در سالهای مبارزات مردمی علیه رژیم منحوس پهلوی، مردم از ظلم شاه به ستوه آمده بودند، اما دراویش گنابادی با حمایت های خود از شاه ملعون به مخالفت با مردم می پرداختند. در دوران محمد رضا پهلوی دراویش نعمت اللهی گنابادی رابطهای بسیار صمیمی با دربار پهلوی داشتند. «صالح علیشاه» و فرزندش «رضا علیشاه» به قدری مورد محبت طاغوت پهلوی بودند که در بیدخت به دیدن آنها میرفت. دراویش هم در جواب باید عرض ارادت خود را نسبت به شاه نشان داده و از منافعشان دفاع می کردند .
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، اقطاب و دراویش فرقه گنابادی به نفع رژیم منحوس پهلوی و نیز به نفع مرغ طوفان، شاپور بختیار تظاهرات برپا میکردند و دراویش فرقه گنابادی شیشه های ماشین هایی را که عکس حضرت امام خمینی را به همراه داشتند خرد میکردند. شاید برخی افراد ساده لوح و زود باور ادعا کنند که چماقکشی تعدادی از دراویش به حمایت از شاه، ربطی به ـ قطب دراویش ـ ندارد و خطای چند نفر را نباید به حساب یک سلسله گذاشت. اما پاسخ این سؤال را مردم گناباد و بیدخت به خوبی میدانند، زیرا وقتی نورعلیشاه مخالفان خود را به آخور گاو انداخته و پس از کشتن آنان ادعا کرد که گاو به آنان شاخ زده است، این گاو شاخزن چنان رعب و وحشتی در دل مردم منطقه ایجاد کرد که هیچ کس قدرت عرض اندام در برابر خانقاه را نداشت، و آقای صالح علیشاه و آقای سلطان حسین تابنده ـ رضا علیشاه ـ تابع و دنبالهروی همان سیاست رعب و وحشت بودند.
از طرف دیگر قدرت آقای قطب هم طراز و در عرض قدرت رژیم طاغوت بر سر مردم بود، بطوری که تعدادی از مردم بیدخت خود را محکوم به دو استبداد شاهنشاهی و سلطان علیشاهی میدانستند، در چنین شرایطی چه کسی باور میکند که چندین روز دراویش به نفع شاه چماقکشی کرده و شیشه اتومبیلهای حامل عکس امام را خرد کنند و هیچ اجا زهای از قطب خود نگرفته باشند. از آنجا که اقطاب دراویش رابطه خوبی با دربار شاه داشتند، حمایت از حکومت پهلوی را تا جایی ادامه داده که منجر به ضرب و شتم مردم انقلابی توسط دراویش شد.
صالح علیشاه با رژیم منحوس پهلوی رابطهای بسیار صمیمی داشت و در اتمام ساختمان مزار سلطانی و آبادانی بیدخت از کمکهای بی دریغ دربار پهلوی برخوردار بود. مزار سلطانی در بیدخت گناباد قرار دارد و اکنون هم مقر فتنه دراویش علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
اقطاب دراویش از دیر باز مورد حمایت های حکومت پهلوی بوده اند و یکی از خدمات آنها به این فرقه این بود که در سال ۱۳۲۵ه.ش. به موجب تصویب نامهی هیأت وزیران، املاک موقوفهی فرقهی گنابادی در بیدخت و سراسر کشور از پرداخت حق الثبت و مالیات معاف گردید. موقوفات مزار ملاسلطان را از مالیات معاف کردند و در آن زمان مجلس شورای ملی برای این کار قانون گذاشت. از دویصت نفر نماینده شاید پنج یا شش نفر بیشتر صوفی نبودند، ولی رأی آورد و این نشان میدهد که دستور مهم و محکمی پشت سر آن بوده است. قبل از این، موقوفات امام رضا (ع)، حضرت معصومه (ع)، حضرت شاهچراغ (ع) و حضرت عبدالعظیم(ع) از مالیات معاف بوده که حکومت پهلوی مزار سلطانی مقر فتنه دراویش را هم جز اماکن مقدس ثبت کرده بود. خوش خدمتی های حکومت پهلوی به اینجا ختم نمی شد و با استخدام بعضی دراویش گنابادی در وزارت کشور و سازمان اوقاف با توصیهی تیمسار سرتیپ «علی پرورش» و تیمسار «نعمت الله نصیری» رییس ساواک شاه موجب تسهیل دست اندازی سران این فرقه به اموال عمومی و املاک موقوفه گردید. وزرای کشور در انتصاب مسؤولین اجرایی گناباد و بیدخت بیمشورت وی اقدام نمیکردند. در جواب این همه خوش خدمتی قطب دراویش هم هرساله در مزار سلطانی مراسم نیایش برای سلامتی شاه و خانوادهاش برگزار میکرد و با ساواک همکاری گستردهای داشت. طبق آماری که در سال ۱۳۳۷ در میان هست، از شانزده نفر فرماندار استان خراسان، هشت نفرشان صوفی بودند و این چه معنی را می رساند! بی شک در قبال این همه محبت درباری، خدماتی از طرف دراویش هم باید اجرا می شد.
البته بعد از این که دراویش بعد از پیروزی انقلاب عرصه را بر خود تنگ دیدند با همراهی مردمی که تا چند روز پیش به دست خودشان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند ،پلاکارد هایی حمل می کردند که روی آنها با خطی درشت نوشته شده بود قانون اساسی جمهوری اسلامی را تایید می کنیم . دراویش در اوایل انقلاب برای فریب مردم انقلابی در خانقاه های خود که محل فعالیت های فقرای گنابادی بود عکس های امام خمینی (ره) را نصب می کردند. بعد از پیروزی انقلاب فعالیت های خود را محدود به داخل خانقاه ها می کردند . دراویش منافعشان از طریق حکومت پهلوی تامین می شد وچون ضربه سنگینی را از جمهوری اسلامی ایران خورده بود ند در جست و جوی فرصتی مناسب هستند تا نیش خود را بر بدنه نظام وارد کنند .
غائله قم (۳)
البته این را هم عرض کنیم که فعالیت های این فرقه محدود به قبل از انقلاب نبود. سال ها پیش عده ای از درویش ها به صورت غیرقانونی محلی را تحت عنوان حسینیه در خیابان ارم شهر مقدس قم احداث کردند که این کار با اعتراض شهرداری مواجه و به کمیسیون ماده ۱۰۰ ارجاع شد و در کمیسیون نیز رای به تخریب محل داده شد. همزمان با صدور رای کمیسیون ماده ،۱۰۰ با توجه به موقوفه بودن محل مذکور، شکایتی مبنی بر عدم مشروعیت تولیت آن توسط اداره اوقاف به مراجع قضایی تقدیم شد که پس از رسیدگی، حکم به نفع اداره اوقاف صادر و محل به حکم دادگاه پلمپ شد. پس از اجرای حکم دادگاه تعدادی از دراویش که خودشان را حق می دانستند از استانهای مختلف در قم جمع شده و اقدام به اشغال محل نمودند و مجددا با پیگیری و شکایت اداره اوقاف، دادگاه حکم رفع تصرف عدوانی از محل مذکور را صادر و جهت اجرا به نیروی انتظامی ابلاغ کرد. مسئولان نیروی انتظامی برای جلوگیری از بروز خشونت و اثبات حسن نیت خود در تاریخ ۸۴,۱۱,۱۲ با افراد حاضر در حسینیه (خانقاه) وارد مذاکره شده و با اخذ تعهد از آنان، اجرای حکم برای مدت یک هفته به تعویق افتاد. در تعهد نامه ای که به امضا آقای شریعت ( شیخ دراویش) رسیده آنان تعهد کردند که در صورت تمدید مهلت، کسانی که از استانهای دیگر در محل تجمع کرده اند از قم خارج شده ولی با وجود تمدید مهلت، آقایان نه تنها به تعهدات خود عمل نکردند، بلکه اقدام به فراخوان پیروان خود از استانهای دیگر نموده و روز به روز تعدادشان را افزایش دادند و به دلیل کمبود ظرفیت حسینیه، در کوچه و خیابان اجتماع کرده و مشکلاتی را برای کسبه و شهروندان ایجاد نمودند.
در مجموع مشخص شد که این مجموعه نه تنها قائل به تمکین در برابر دستور قضایی نیستند بلکه با متشنج کردن فضا به دنبال ایجاد درگیری هستند که در آخر با حضور خودجوش مردم قم و مداخله نیروی انتظامی خانقاه تخلیه و عده ی زیادی دستگیر شدند.
ماجرای درگیری بروجرد (۴)
همچنین ماجرای درگیری دراویش با مردم بروجرد از آنجا شروع شد که فعالان مسجد النبی بروجرد از دراویش درخواست مناظره کرده بودند که هر بار با طفره رفتن از این کار ممانعت می کردند. همچنین دراویش بروجرد آبان سال ۱۳۸۶ به مسجد النبی (ص) این شهر حمله کرده و ضمن گروگانگیری، تعداد زیادی از نمازگزاران آن را مجروح کردند.
با این حال، شورای تأمین استان بلافاصله با حضور استاندار تشکیل جلسه داد و بنا به درخواستهای مکرر مردم بروجرد، حکم به تخریب مرکز فعالیت این فرقه انحرافی داد. اقدامات روشنگرایانه مسجد النبی (ص) بروجرد علیه بدعتهای فرق مختلف اسلام، عامل اصلی هجوم صوفیان به این مسجد بوده است. دروایش برای تخریب نشدن خانقاه شان توسط شورای تامین دست به ایجاد اغتشاش و فحاشی علیه مردم کردند تا انجا که نیروی انتظامی وارد عمل شد و با ممانعت دراویش برای تخریب خانقاه مواجه شدند که با ایجاد در گیری آخر ،خانقاه دراویش در بروجرد هم تخریب شد.
ماجرای درگیری کوار (۵)
ماجرایی مشابه قم و بروجرد، اینبار در شیراز اتفاق افتاد اما حرفی از تخریب نبود. اینبار دراویش گنابادی به یک طلبه جوان اهانت کرده بودند که مردم انقلابی شیراز دست به راهپیمایی زدند. ماجرای دراویش گنابادی با مردم از آنجایی آغاز شد که به گفته یکی از طلاب این شهر اواسط ماه رمضان ۱۳۹۰ حجتالاسلام شهبازی به عنوان مبلغ به یکی از روستاهای «کوار» رفته و در مورد فرقهها و مذاهب با مردم به گفتوگو نشسته است.
بعد از سخنان این طلبه، تعدادی از دراویش گنابادی که استدلالهای وی به مذاق آنها خوش نیامده با وی درگیر میشوند و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند عدهای از مردم این شهرستان نیز در پی ضرب و شتم حجتالاسلام شهبازی و توهین و فحاشی به لباس روحانیت و مقدسات اسلامی از سوی دراویش گنابادی در اقدامی خودجوش و مردمی راهپیمایی میکنند.دروایش با اسلحههای شکاری و نظامی به مقابله با مردم حزب اللهی کوار پرداختند که عده زیادی از مردم را مجروح کردند دراویش هم با مظلوم نمایی چهره معصومی را از خود همیشه در اذهان عمومی به نمایش می گذارند. باید این را هم بدانیم که دراویش همواره با حمایتی که از جانب رسانههای مختلف میشوند کوچکترین اتفاق رخ داده برای آنها را رسانهای میکنند تا به اهداف شوم خود برسند.
حمایت قطب گنابادی از سران فتنه (۶)
اما آخرین مداخله دراویش در انتخابات ۸۸ بود که حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنه خود نشانگر خصم آن ها از جمهوری اسلامی بود. دراویشی که خود را سکولار می داند و این مطلب را همیشه بازگو میکنند که فقرای گنابادی دخالتی در سیاست نمی کنند .اما چهره قطب گنابادی با حمایت از سران فتنه و اعلام از کاندیدای خاص نمایان می شود. با این کار حرف خود و بزرگان خود را نقض میکنن که دراویش در سیاست دخالت نمی کنند . اما در سال ۸۸ نور علی تابنده قطب دراویش گنابادی تاکید می کند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است.
زمان می گذرد و تفکرات و اهداف این فرقه ها مثل روز روشن می شود و پرده از این چهره ی به ظاهر اسلامی برداشته خواهد شد. امیدواریم سران این فرقه راه خود را به سمت انقلاب کج کرده و به راه درست و حق برگردند، هرچند چنین کاری محال و به دور از ذهن است و معجره ای بزرگ می خواهد که اقطاب دراویش با پیشینه سیاه خود به این سمت بیایند و از گذشته خود ا ظهار عجز و پشیمانی کنند.
عمریست که آنتی درویش شد کارم ***با هرکس که برضد صوفی بود همکارم
تا جان به تنم هست هردم گویم ** از صوفی و بزرگانش بیزارم
منابع:
۱- گروه فرقه شناسی آنتی درویش
۲- سید حبیب الله تدینی؛ کارشناس ارشد فرق و ادیان الهی
۳- به نقل یکی از طلاب حاضر در غائله قم
۴- حجت الاسلام عبدالرحیم بیرانوند
۵- به نقل وبلاگ آنتی درویش کوار
۶- ماهنامه مجذوبان نور