ابو جعفر-علیه السلام-به یحیی فرمود: بپرسم؟ یحیی گفت: اختیار با شماست
فدایتشوم، اگر توانستم پاسخ میگویم و گرنه از شما بهرهمند میشوم.
ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: به من بگو در مورد مردی که در بامداد به زنی
نگاهمیکند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا میآید آن زن بر او حلال
میشود، و چون ظهر میشود باز بر او حرام میشود، و چون وقت عصر میرسد بر
او حلال میگردد، و چون آفتاب غروب میکند بر او حرام میشود، و چون وقت
عشاء میشود بر او حلال میگردد، و چون شب به نیمه میرسد بر او حرام
میشود، و به هنگام طلوع فجر بر وی حلال میگردد؟ این چگونه زنی است و با
چه چیز حلال و حرام میشود؟
یحیی گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ این پرسش راه نمیبرم، و سبب حرام و
حلال شدن آن زن را نمیدانم، اگر صلاح میدانید از جواب آن، ما را مطلع
سازید.
ابو جعفر-علیه السلام-فرمود: این زن، کنیز مردی بوده است. در بامدادان، مرد
بیگانهای به او نگاه میکند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا میآید،
کنیز را از صاحبش میخرد و بر او حلال میشود، چون ظهر میشود او را آزاد
میکند و بر او حرام میگردد، چون عصر فرا میرسد او را به حباله نکاح خود
در میآورد و بر او حلال میشود، به هنگام مغرب او را «ظهار» میکند (7) و
بر او حرام میشود، موقع عشا کفاره ظهار میدهد و مجددا بر او حلال میشود
چون نیمی از شب میگذرد او را طلاق میدهد و بر او حرام میشود و هنگام
طلوع فجر رجوع میکند و زن بر او حلال میگردد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب در مراسم دانش آموختگی ارتش فرمودند: ما از تحرک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم و به تلاش دیپلماسی اهمیت میدهیم و از آنچه در سفر اخیر بود حمایت میکنیم البته برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود لکن ما به هیئت دیپلماسی دولت عزیزمان خوشبین هستیم ولی به آمریکاییها بدبینیم.
تو جبهه ها بهش لقب "شیر صحرا" داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با همین عنوان از او نام می بردند... هشتم مهر ماه سالگرد شهادت شهید حسن آبشناسان... آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت: اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس براحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد بجنگد، نه اینکه با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمب باران کند و مردم را به خاک و خون بکشد. در جواب نامه حسن، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال ها قبل در اسکاتلند حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود، آنجا گروه او اول شد و عراقی ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد. مهرماه سال 64 چهار روز بعد از عاشورا خبر شهادت حسن از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد. در مرخصی آخرش که تقریبا ۳ روز به طول انجامید، کسالت داشت و پس از استراحت کوتاهی، برای اعزام آماده شد. نمی توانستم طاقت بیاورم و با نگرانی پرسیدم: شما تازه آمدید و ای کاش بیشتر می ماندید و او با نگاهی لبریز از محبت و مهربانی پاسخ داد: باید بروم و برای سفر کربلا آماده شوم. یاد وخاطره این شهید بزرگ و ۴۸۰۰۰هزار لاله سرخ ارتش حزب الله وسایر شهدای نیروهای مسلح همواره گرامی