تو جبهه ها بهش لقب "شیر صحرا" داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با همین عنوان از او نام می بردند... هشتم مهر ماه سالگرد شهادت شهید حسن آبشناسان... آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران می کرد، حسن نامه ای به او نوشت: اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس براحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد بجنگد، نه اینکه با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمب باران کند و مردم را به خاک و خون بکشد. در جواب نامه حسن، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سال ها قبل در اسکاتلند حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود، آنجا گروه او اول شد و عراقی ها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد. مهرماه سال 64 چهار روز بعد از عاشورا خبر شهادت حسن از رادیو عراق با شادی و مارش پیروزی پخش شد. در مرخصی آخرش که تقریبا ۳ روز به طول انجامید، کسالت داشت و پس از استراحت کوتاهی، برای اعزام آماده شد. نمی توانستم طاقت بیاورم و با نگرانی پرسیدم: شما تازه آمدید و ای کاش بیشتر می ماندید و او با نگاهی لبریز از محبت و مهربانی پاسخ داد: باید بروم و برای سفر کربلا آماده شوم. یاد وخاطره این شهید بزرگ و ۴۸۰۰۰هزار لاله سرخ ارتش حزب الله وسایر شهدای نیروهای مسلح همواره گرامی